ساعت 24 -این روزها داستانی که برای دوستی دراز مدت ایران وچین ساخته و پرداخته شده است به یک موضوع محوری در رسانه ها و در میان برخی از کسانی که ستاره رسانه ها هستند تبدیل شده است و انگار عمدی وجود دارد که دراین باره هرچه بیشتر نوشته و گفته شود.

برخی از کارشناسان در امور بین المللی البته حق دارند این مقوله را به صورت تخصصی و در چارچوب های وسیع ترو راهبردی تر و پیچیده تر در کانون توجه قراردهند اما به نظر می رسد جای آنها دراین گونه بحث ها خالی است و گروهی از کسانی که رشته تخصصی شان نیست بیشتر می نویسند . با این همه برخی از نوشته ها نکات ارزنده ای را به عنوان مقدمه موضوع اصلی دارند که از خود متن مهمتر است. به طور مثال  محمد فاضلی جامعه شناس در یادداشتی  که در دیپلما سی ایرانی درج شده  درباره قرارداد احتمالی ایران وچین می نویسد: ما می‌توانیم درباره سناریوهای مختلف در آینده سخن بگوییم. سناریوی خوش‌بینانه موضوع این یادداشت است، اما پیش از آن باید مسأله را هم مشخص کنیم، یعنی این برنامه قرار است چه مسائلی را حل کند.

7مساله و تنگنا

من فکر می‌کنم مسأله ایران ما بالاخص در یک دهه گذشته و در چشم‌انداز پیش رو، به‌طور عمده چند محور زیر است:

یک. فروش نفت به حد بسیار پایینی رسیده که برای کشوری با وابستگی عظیم به این منبع، رنج‌آور است.

دو. تحریم‌ها ارتباطات بانکی را هدف گرفته‌اند، نقل و انتقال پول به حد بسیار دشوار، گاه ناممکن و بسیار پرهزینه رسیده است.

سه. سرمایه‌گذاری خارجی در ایران صورت نمی‌گیرد، انتقال فناوری بسیار اندک و دشوار است، همکاری‌های فناورانه به حداقل رسیده و چشم‌انداز توسعه فناوری از مسیر تعامل با جهان تیره است.

چهار. صادرات بقیه منابع (غیر از نفت) و محصولات ساخته‌شده به دلیل تحریم‌های بانکی، با مشکل نقل و انتقال پول مواجه است.

پنج. ایران علی‌رغم قرار داشتن در نقطه‌ای بسیار راهبردی و به نوعی پل گذار مسیرهای دریایی، زمینی و هوایی از شرق به غرب جهان، به دلیل تحریم‌ها از کلیه مسیرهای اصلی عبور هوایی، زمینی، دریایی، ریلی و حتی خطوط عبور انرژی (برق، گاز) حذف شده است.

شش. فضای ناامنی سرمایه‌گذاری، فساد و سیاست‌های اقتصادی مسبب تورم و بی‌ارزش شدن پول ملی، حجم عظیم فرار سرمایه از کشور را باعث شده است.

هفت. تحت تأثیر شرایط فوق، نرخ تشکیل سرمایه در کشور پایین و در طول یک دهه گذشته منفی بوده، در نتیجه ظرفیت‌های تولید ملی، اشتغال و افزایش کیفیت زندگی پایدار کاهش یافته است. این فرایند در نهایت به بیکاری بیشتر، تشدید آسیب‌های اجتماعی و در افق پدیدار شدن بحران‌های اجتماعی، بی‌ثباتی و ناامنی می‌شود.وی می نویسد درنگاه خوش بینانه به قرارداد احتمالی می توان تصورکرد این مسایل ایران حل می شود و غرب نیز وقتی این قرارداد را منعقد شده ببیند با ایران مدارا خواهد کرد.