معمای مردم ایران و لاغری اقتصاد و چاقی بازار سهام
ساعت 24 - خبرهایی که هرروز از بورس تهران منتشر می شود نشان می دهد روزانه هزاران میلیارد تومان در این بازار از سوی افراد حقیقی سهام خریداری می شود.
۲۴ روز متوالی است که مالکیت سهام به طور بیوقفه به دست سرمایهگذاران خرد سپرده شده است. در این مدت تقریبا روزی ۲هزار میلیارد تومان تقاضای جدید از سوی بازیگران خرد وارد بازار سهام شده است که حکایت از اشتهای طیف مردم برای پیوستن به رالی تاریخی سهام دارد. از سوی دیگر اما می خوانیم که نتایج یک نظر سنجی نشان می دهد در سال گذشته 8 درصد مرد م اصلا نتوانسته اند به دلیل فقر گوشت خریداری و بخورند یا اینکه می شنویم میانگین مصرف برنج در ایران 9درصد کاهش یافته است. این خبرهای متناقض و صف طولانی برای ثبت نام خرید خود روبه قیمت های بالاتر ونیز آه و دادخواهی شهروندان از گرانی روز به روز تحلیلگران را با سردرگمی مواجه کرده است. از سوی دیگر در حالی که دولت با شدت می خواهد راه تورم شتابان را سد کند اما می شنویم قیمت میلگرد 200 درصد افزایش یافته است . غلامرضا سلامی تحلیلگر ارشد مالی و بازار سرمایه در صفحه تلگرامی خود نوشته است" جناب عباسی ارزش جایگزینی پالایش اصفهان را ۸۰۰ هزار میلیارد تومان تعیین فرمودند. سود خالص این شرکت در بهترین سال ۵ هزار میلیارد تومان است.حال حساب بفرمائید پرتقال فروش را. البته من هم با ایشان موافقم با این ترغیبی که از ۴ طرف میشود این ارقام در این بلبشو زیاد دور از انتظار نیست." از سوی دیگر پیگیری اخبار دادگاههای مرتبط با پتروشیمی و مدیران بانک مرکزی دراین روزها بر ابعاد معما دراقتصادایران اضافه می کند و به قول شهروندان شاخ بر سر انسان می روید. در کنار این خبرها میخوانیم که اقتصادایران برای سومین سال پی در پی با رشد منفی اقتصادی مواجه خواهدشد و به این ترتیب از 1391 تا امسال 5 سال رشد منفی را شاهد هستیم.
چقدر لاغر ، چقدرچاق
واقعیت این است که تشدید تحریمها و طولانی تر شدن آن تا همین جای کار نیز به گواه آمار و اطلاعات و همچنین احساس ناخوش ایرانیان پیامدهای ناامیدکنندهای داشته است. پرسش مردم و فعالان اقتصادی از زوایای گوناگون این است که لاغر شدن اقتصاد تا کجا میتواند ادامه یابد و شرایط پایداری اقتصاد در سطح کلان و ملی و در سطح بنگاهها و در سطح خانوادهها تا کجاست؟ شاید مدیریت ارشد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران برآورد کارشناسانه و بر پایه برآوردهای دقیق و نظرخواهی بیطرف از شهروندان دارد و بر اساس همین اطلاعات است که ادامه این وضعیت را ممکن میداند و به جای تغییر مسیر راهبردی و قابل اعتنا تشخیص میدهد در همین مسیر مقاومت باقی بماند. اگر چنین باشد باز هم نقطه اتکای مناسبی است و در ادامه نبرد با غول نخست جهان در حوزه اقتصاد میتوان روی آن حساب باز کرد. اما اگر نهادهای معتبر و بیطرف در این باره اطلاعات و آمارهای دقیق و برپایه واقعیتهای سرسخت نداشته و تنها برحدس و گمان و وفاداری شهروندان حساب باز کردهاند بهتر است دقیقتر عمل کرده و راههایی برای نگهداشت کسب وکار موجود و سطح فعلی معیشت مردم در همین مسیر باز کنند. به نظر میرسد باید برای محاسبه میزان تاب آوری شهروندان و همچنین میزان تاب آوری فعالیتهای اقتصادی که اکنون ستون خیمه اقتصاد و اشتغال و درآمد هستند از دقیق ترین و علمی ترین روشها و نظرسنجیها استفاده کرد. چگونه سخن گفتن با شهروندان در این روزهای سخت و دوری از به کار بردن برخی عبارتهای تحریک کننده احساس و نگاه آنها یک ضرورت اجتنابناپذیر است و مدیران باید دقت کنند. به طور مثال نباید به شهروندان گفت حالا خدا را شکر قحطی نیامده است یا اینکه قرار بود ابرتورم بیاید اما جلویش را گرفتیم و حالا تورم بالا داریم.
پرسش این است که مردم فقیر و اقتصاد ملی تاچقد رمی توانند لاغر شوند و نیز بازار سهام و ارز و سکه تا چه اندازه می توانند چاق شوند؟