سه استراتژی طلایی برای جلوگیری از کمبود سنگ آهن و چند توصیه به مدیران
کارشناس صنعت معدن با اشاره به چهار واقعیت صنعت فولاد و سنگ آهن ، سه استراتژی طلایی برای جلوگیری از کمبود سنگ آهن را اعلام کرد.
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، فرزاد بزرگی استاد دانشگاه با انتشار مطلبی با عنوان "سایه خطر کمبود سنگآهن بر سر صنعت فولاد کشور " در دنیای اقتصاد اعلام کرد : بدون شک، غفلت از استراتژی تامین سنگآهن به روند تولید فولاد لطمه وارد میکند و تاثیر نامطلوبی بر فروش و سود شرکتهای فولادی دارد.
سه استراتژی طلایی برای جلوگیری از کمبود سنگ آهن
براین اساس، مدیران شرکتهای فولادی باید از میان سه استراتژی طلایی تامین مواد اولیه، سازماندهی اثربخش و توسعه هدفمند به استراتژی تامین مواد اولیه (تامین سنگآهن) به عنوان اولین زنجیره فولاد توجه ویژهای داشته باشند تا در تله کمبود سنگآهن گرفتار نشوند.
اگرچه، زمین شناسان، میزان ذخایر سنگآهن ایران را حدود ۲. ۵ میلیارد تن تخمین میزنند اما از این مقدار، حدود ۸. ۲ میلیارد تن قطعی میدانند که با توجه به روند مصرف، بعد از حدود ۱۵ سال، صنعت فولاد با کمبود سنگآهن مواجه خواهد شد.
از آنجا که در اکتشافات جدید، ذخایر بزرگ سنگآهن غالبا در عمق بیش از ۳۰۰ متر شناسایی شدهاند و استخراج، بهرهبرداری و نگهداری بسیار پرهزینه دارند، بنابراین، ضروری است برای استفاده بهینه و حداکثری از منابع، علاوه بر استفاده از ذخایر سنگآهن مگنتیت پرعیار از معادن رو باز و سطحی با هزینه فرآوری و قیمت تمام شده کمتر از ذخایر سنگآهن هماتیت کم عیار که به واسطه ضریب نفوذپذیری جریان مغناطیسی ضعیف (پارامغناطیس)، هزینه فرآوری (جداسازی و پرعیارسازی) آن بیشتر است، نیز استفاده شود تا صنعت فولاد در آینده در دام کمبود سنگآهن گرفتار نشود.
دو واقعیت کتمانناپذیر صنعت فولاد
همچنین حفاری، استخراج و نگهداری از معادن زیرزمینی و عمیق به ماشینآلات، تجهیزات و ترابری خاص و ارز نیاز دارد و قطعا قیمت تمام شده سنگآهن از معادن زیرزمینی و عمیق نسبت به قیمت تمامشده فعلی، بیشتر خواهد بود. بنابراین صنعت فولاد با دو واقعیت کتمانناپذیر مواجه است.
واقعیت اول: بر اساس، سند چشمانداز بیست ساله افق ۱۴۰۴، برای رسیدن به تولید سالانه ۵۵ میلیون تن فولاد خام با ضریب تبدیل ۵۶. ۲ به حدود ۸. ۱۴۰ میلیون تن سنگآهن نیاز است.
واقعیت دوم : آمار و اطلاعات ذخایر سنگآهن ایران حکایت از آن دارد که ذخایر قطعی موجود، کافی نیست و بعد از حدود ۱۵ سال، صنعت فولاد با کمبود سنگآهن مواجه خواهد شد. بنابراین با توجه به دو واقعیت موجود، باید استراتژی صنایع فولاد از نگرش نیوتنی که نگاهی محدود، ثابت، بخشینگر و جزیرهای دارد به نگرش کوانتومیکه نگاهی آیندهنگر، پویا، کلان نگر و سیستمی دارد، تبدیل شود تا در زنجیره فولاد ، تعادل و توازن منطقی برقرار شود.
در این میان، نقش و کارکرد ۱۰ شرکت صنعتی و معدنی بزرگ که بیش از ۸۵درصد ذخایر سنگآهن و تولیدات فولاد را در اختیار دارند، مهم و حیاتی خواهد بود. طبق سند چشمانداز، برای دستیابی به تولید فولاد خام سالانه به مقدار ۵۵ میلیون تن با ضریب تبدیل سنگآهن به ۵۴. ۱ حدود ۴. ۹۱ میلیون تن کنسانتره و با ضریب تبدیل ۶۶. ۱ حدود ۸. ۸۴ میلیون تن گندله نیاز خواهد بود.
با توجه به تولید واقعی سنگآهن در سال گذشته به میزان ۹۳ میلیون تن که حدود ۹. ۳ میلیون تن دانهبندی، ۳. ۴۷ میلیون تن کنسانتره و ۸. ۴۱ میلیون تن گندله است، برای رسیدن به اهداف سند چشمانداز، باید تلاش و پشتکار مضاعفی به عمل آید. از آنجا که سال گذشته حدود ۱۴ میلیون تن سنگآهن دانهبندی، کنسانتره و گندله صادر شده که با اهداف و سیاستهای اقتصاد مقاومتی، حفظ استقلال اقتصادی و ارزشآفرینی در مواد اولیه تجدیدناپذیر، در تضاد و تعارض است بنابراین اصل موضوع (خام فروشی) ایجاب میکند که از سوی مسوولان و دستاندرکاران مورد مداقه قرار گیرد.
ایران با استرالیا مقایسه نشود
نکته اساسی اینجا است که برای توجیه صادرات سنگآهن ایران، نباید با کشوری مانند استرالیا که دارای ذخایر قطعی بیش از ۳۵ میلیارد تن سنگآهن است (بیش از ۱۲ برابر ذخایر قطعی ایران) مقایسه کرد.از سوی دیگر در استرالیا، بخش اعظم درآمد حاصل از صادرات سرمایه ملی سنگآهن به سرمایه ملی دیگر و سرمایهگذاریهای عمومی تبدیل میشود.
به همین دلیل، استرالیا به لحاظ میزان تولید ناخالص داخلی، جزو ۱۵ کشور اول جهان، از نظر ثروت جزو ۱۰ کشور اول دنیا و از نظر شاخص رفاه عمومی و کیفیت زندگی جزو ۷ کشور اول جهان است و نرخ تورم این کشور کمتر از یک درصد و نرخ بیکاری کمتر از ۶ درصد است.
علت اهمیت تغییر نگرش ۳۶۰ درجه ایی
با نگاهی به تولید و صادرات فولاد ایران ملاحظه میشود ظرفیت اسمی فولاد خام در سال گذشته حدود ۳۶ میلیون تن بود که حدود ۲. ۲۷ میلیون تن به صورت شمش فولاد (اسلب، بیلت و بلوم) و حدود ۵. ۳ میلیون تن از محل ذوب ضایعات و آهن اسفنجی و با احتساب تغییر در موجودی انبار، جمعا به میزان ۷. ۳۰ میلیون تن تولید شده که از این مقدار، حدود ۲. ۲۰ میلیون تن به صورت محصولات فولادی (مقاطع و ورق) برای مصرف داخل و حدود ۷ میلیون تن به صورت شمش فولاد صادراتی و حدود ۵. ۳ میلیون تن محصولات فولادی صادر شده است.
با توجه به میزان ذخایر سنگآهن ، ضرورت دارد نگرش نسبت به صادرات سنگآهن و صادرات شمش فولاد اصلاح شود و علاوه بر دو واقعیت اول و دوم ، مسیر آینده صنعت فولاد با نگرش۳۶۰ درجه مورد ارزیابی قرار گیرد . در آن صورت، با دو واقعیت دیگر نیز مواجه خواهیم بود.
سومین و چهارمین واقعیت :
واقعیت سوم : ایران برای رشد و شکوفایی اقتصاد ملی و رفاه عمومیو ایجاد زیرساختهای صنعتی و تولیدی نیاز به ساختمانسازی، راه سازی، خودرو سازی و ساخت لوازمخانگی و تجهیزات و ماشینآلات دارد که برای رفع این احتیاجات، باید محصولات فولادی به میزان کافی و با کیفیت و قیمت مناسب، به جامعه عرضه شود.به این ترتیب، مصرف ظاهری سرانه محصولات فولادی از حدود ۲۰۰ به ۴۰۰ کیلو افزایش مییابد.
واقعیت چهارم : تامین سنگآهن از طریق معادن زیرزمینی و عمیق یا از طریق سرمایهگذاری و واردات از خارج، پرهزینه و سنگین است و قیمت تمام شده افزایش شدیدی خواهد داشت. بنابراین ضرورت دارد که از صادرات سنگآهن و گندله که خامفروشی است، پرهیز شود .
همجنین اصلح است شرکتهای صنعتی و معدنی بزرگ به جای صادرات فولاد خام که شکل دیگری از خام فروشی است با بهرهگیری از فلزات خاص و استراتژیک مانند مولیبدن، کروم، کبالت، تنگستن، نیکل و تیتانیوم که به صورت فراوان وجود دارد و با استفاده دانش فنی، تخصص و تجهیزات در جهت تبدیل فولاد خام به محصولات فولادی خاص و سوپر آلیاژ مانند فولاد ضدحریق، ضد زلزله، ضد ارتعاش، ضد زنگ و محصولات فولادی گالوانیزه، ورق خودرو و ورق لوازم خانگی، گامهای اساسی بردارند تا با صادرات آنها با ارزش افزوده و حاشیه سود بالا و ارزآوری بیشتر، منافع بیشتری را برای سهامداران و ذینفعان بهوجود آورند و موجب اشتغالزایی و رشد و شکوفایی کشور شوند.