*انتقاد از تغییر دامنه نوسان سهام و ترویج سفسطهآمیز اشتباهات فکری
یک فعال رسانه با تحلیل اثر تکرار خطاهای سیاستگذاری بر بازار مسکن، بورس ، ارز و... از تغییر دامنه نوسان سهام و ترویج سفسطهآمیز اشتباهات فکری انتقاد کرد .
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، علی میرزاخانی سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد اعلام کرد: تکرار اشتباهات اقتصادی در بازارهای مهمی همچون مسکن، سهام و ارز بین مردم بسیار سوالبرانگیز شده ،چرا که تکرار یک اشتباه آن هم پس از روشن شدن تبعات خطاهای قبلی،انتخابی آگاهانه است!
اینکه چرا خطاهای سیاستگذاری مکررا تکرار میشود پاسخهای متعددی دارد. از جمله بیاطلاعی سیاستگذاران جدید از تجربیات قبلی، تحلیل غلط سیاستگذار از خطاهای قبلی بهطوری که تجربه تلخ گذشته را نه ناشی از سیاستگذاری خطا که ناشی از ضعف اجرایی سیاستگذار قبلی میداند و تله تصمیمسازان ذینفع برای تصمیمگیران یا ترکیبی از این احتمالات.
برای یافتن پاسخ دقیقتر، مروری بر نحوه مواجهه تصمیمگیران با چالشهای بورس و بخش مسکن میتواند راهگشا باشد. بورس از سالجاری شاهد رشد جهشی در ادامه صعود پرشتاب سال گذشته بود و تنها در عرض چند ماه حدود ۳۰۰ درصد رشد کرد. هر جای دنیا بود سیاستگذاران به سرعت وارد عمل میشدند تا از این نوع رشد غیرواقعی جلوگیری کنند.
در اقتصادی با رشد منفی، متورم شدن داراییها، علامت حباب یا افزایش انتظارات تورمی است که دیر یا زود بر سر همه بازارها آوار میشود و راه و رسم پیشگیری از عواقب آن واکسن کشفشدهای دارد و موضوع چندان پیچیدهای نیست اما به جای چارهاندیشی، سیاستگذاران از این رشد غیرواقعی سر ذوق میآیند تا زمانی که دوره سرخوشی بهسر میآید و نوبت عاقبتالامور میشود که به یکباره انگشت اتهام را به سمت همدیگر میگیرند.
صحنه به یاد ماندنی مواجهه با چالش بورس
صحنه به یاد ماندنی مواجهه با چالش بورس همین چند روز پیش خلق شد که در آن متولیان تصمیم گرفتند برای جلوگیری از تداوم روزهای سقوط سه چهار درصدی بورس، خط قرمز منفی ۲ درصد را برای سقوط روزانه ترسیم کنند تا به خیال واهی مسئله را حل کنند اما چگونه؟ با یک بخشنامه! گویی نمیدانند یکی از دلایل مزمن شدن اصلاح بورس همین دامنه نوسان است و به جای حل این مشکل، ریشه مشکل را آبیاری میکنند تا بیماری مزمنتر شود.
کسی هم نمیگوید چرا خط قرمز سقوط را در همان صفر ترسیم نمیکنید تا بورس دیگر نزول نکند و هر کسی هر از چندی دو سه ماه چرخی در بورس بزند و با سرمایه چند برابری خارج شود؟ چرا بخل میورزید؟!
مسئله مسکن از بورس هم جالبتر است. روند بازار مسکن در ایران نشانگر رشد پلهای قیمت بهجای رشدی هموار است. علت هم روشن است. مهار تورم با لنگر منسوخ نرخ ارز صورت میگیرد.در حالی که در همه جای دنیا بهدلیل تخریب رشد و ثبات کنار گذاشته شده است.
این لنگر بر دلارهای نفتی تکیه دارد و مخربترین اثر این سیاست بهصورت بیماری هلندی باعث جهشهای دورهای قیمت مسکن میشود. علاوه بر اثر بیماری هلندی تا هر زمان که تکیهگاه نفتی لنگر ارزی برپا است، ثباتی ظاهری و صوری در اقتصاد دیده میشود اما هر زمان که بهدلیل شوک کاهشی نفت یا تحریم دچار مشکل میشود، طوفان انتظارات تورمی به سراغ مسکن هم میآید که حمله سفتهبازانه برای خرید مسکن را به همراه دارد.
همزمانی شوکهای مسکن با حملات سفتهبازانه باعث سواری گرفتن از یک خطای علت و معلول در این حوزه شده که گویی شوک قیمت و اجاره مسکن معلول حملات سفتهبازانه است. درحالیکه داستان کاملا معکوس است و این انتظارات تورمی است که باعث حملات سفتهبازانه میشود و تحریک انتظارات تورمی هم ریشه در سیاستهای غلط مهار تورم دارد.
ترویج سفسطهآمیز این اشتباهات فکری خطاهای سیاستگذاری خاصی بهدنبال آورده که نیم قرن است در اقتصاد ایران تکرار میشود. از جمله مالیات بر خانههای خالی و مالیات بر عایدی سرمایه که سیاستهای مناسبی برای اهداف دیگر هستند اما گویا این آدرسها برای پنهان کردن آدرس اصلی برای قطع ریشه سفتهبازی و احتکار ملک است که فقط با مهار انتظارات تورمی و مالیات سالانه بر املاک امکانپذیر است.
آیا وقتکشی مکرر برای اجرای این دو مالیات در کنار بیاعتنایی مکرر به مهار انتظارات تورمی و مالیات سالانه بر املاک صرفا تکرار یک اشتباه است؟