عليرضا باغاني 
سرانجام انتظارها براي استقرار دولت تدبير و اميد و معرفي كابينه پيشنهادي به سر آمد و تا چند روز ديگر همه مردان دولت روحاني مشخص مي‌شوند.
در اين ميان علي طيب‌نيا به عنوان وزير پيشنهادي اقتصاد معرفي شده است. او چهره معتدل، آكادميك و البته عملگرا است و به نظر مي‌رسد كه دو ويژگي اعتدال‌گرايي و عملگرايي او با تكيه بر دانش‌هاي فراگرفته در طول سال های گذشته، مي‌تواند به او كمك شايان توجهي كند. در حال حاضر جمعيت سهامداران كشور به حدود 7 ميليون نفر رسيده كه چيزي در حدود 9 درصد از جمعيت کل كشور را شامل مي‌شود و البته كمتر از 10 درصد از اين جمعيت به عنوان معامله‌گران فعال در بازار سرمايه شناخته مي‌شوند. مرور برنامه‌هاي پيشنهادي وزير اقتصاد و دارایی نشان مي‌دهد كه طيب‌نيا و تيم مشاورانش درك درستي از وضعيت كنوني بازار سرمايه دارند و ایجاد تغيير و تحولات اساسي در آن را لازم و ضروري مي‌دانند.
طيب‌نيا در برنامه‌هاي خود اعلام كرده است: «بازار مالي ايران براي پاسخگويي به نيازهاي مربوط از توانايي لازم برخوردار نيست، به همين دليل، بنگاه‌هاي اقتصادي كشور عمدتا بانك محور شده‌اند؛ طبيعي است اين وضعيت نمي‌تواند دوام داشته باشد. اكنون توازن بين بازار پول و سرمايه يك اولويت است. بازار پول و سرمايه همانند دو بال براي حركت اقتصاد عمل مي‌نمايد. بنابراين، اين دو بال بايد هماهنگ عمل كنند. اكنون بيشتر بار نظام اقتصادي بر دوش بازار پول قرار دارد و بازار سرمايه كه توسعه آن نشانه كارآيي اقتصاد است، از جايگاه مناسبي در اقتصاد برخوردار نيست؛ بنابراين تلاش براي توازن و هماهنگي اين دو بازار چه از لحاظ وزن و چه از لحاظ جهت‌گيري‌ها و با هدف‌ بهسازي ساختار مالي كشور و افزايش نقش بازار سرمايه در تامين مالي صنعت، اقدامات و اولويت‌هاي راهبردي زيادي در دستور كار قرار خواهد گرفت.» طيب‌نيا در يكي از سرفصل‌هاي كلي برنامه خود براي اداره بازار سرمايه به شفافيت اطلاعاتي در بازار سرمايه تاكيد مي‌كند. بدون ترديد اشاره آن به ضعف های اساسي سيستم فعلي بورس از لحاظ شفافيت كامل است.
 درز اطلاعات، وجود اطلاعات نهاني، دسترسی برخی گروه‌ها به اين اطلاعات، شفاف نبودن ساز وكار توقف و بازگشايي نمادها، مشتي از خروارها ضعف سيستم نظارتي بازار سرمايه است در شرايط فعلي.در 8 سال گذشته بارها ديديم و شنيديم سهمي قبل از اينكه اطلاعات آن به طور منصفانه در بازار توزيع شود، صف خريد يا صف فروش شد و پس از آن تازه سيستم نظارتي بورس وارد عمل شد و از طريق راهكارهايي مثل توقف و بازگشايي نماد یا دریافت اطلاعیه‌های موسوم به شفاف سازی نسبت به انجام امور نظارتی اقدام كرد.
 از سويي ديگر شاهد بوديم كه بورس در برخي موارد براي پوشش ضعف در حوزه نظارت و گزارش‌گيري از شركت‌ها به روش‌های مرسوم در کشورهای جهان سوم مثل محدوديت رسانه‌ها روي آورد. محدوديت‌هايي كه اين روزها در كشورهاي توسعه يافته و حتي در حال توسعه به ندرت به چشم مي‌خورد. در اينجا براي واكاوي شفافيت بهتر است نگاهي عميق‌تر به اين موضوع داشته باشیم.وقتي بحث شفافيت به ميان مي‌آيد، گوش‌ها و چشم‌ها حساس مي‌شود. به اين معني كه همه خرده مي‌گيرند كه يعني ما سالم نيستيم؟ در حالي كه اساسا بحث‌ها در حوزه شفافيت بازار سرمايه به فساد يا مواردي از اين دست برنمي‌گردد بلكه در يك جمله نيت ما از این نوشتار تاكيد بر سالم‌سازي معاملات سهام، كالا و بخش های دیگر بازار سرمايه است و اين كه بدون هيچ رانتي اطلاعات موردنياز در اختيار فعالان بازار سرمايه قرار گيرد.
 اينكه در بورس سهمي صف خريد سنگين مي‌شود و تازه بعد از چند ساعت يا در برخي موارد دو یا سه روز سيستم نظارتي اقدام به دريافت شفاف‌سازي يا توقف نماد مي‌كند، يك ضعف بزرگ براي بورس است. يعني اين كه نهاد ناظر بازار سرمايه نتوانسته عدالت لازم براي توزيع اطلاعات ویژه را براي همه فعالان بازار سرمايه فراهم كند و این اطلاعات قبل از اين كه بورس و بعد از آن کلیت بازار به آن دسترسی داشته باشند، نصیب سهامداران ويژه‌ شده ‌است. اين به ضعف بورس برمي‌گردد و اين كه اين نهاد نتوانسته باوجود اختيارات و ظرفيت‌هاي قانوني وسيع، اين وظيفه خود را به درستي انجام دهد و اين طور شد كه ضعف موجود سبب روي آوردن این سازمان به محدوديت‌هاي رسانه‌اي و سایر محدودیت ها مثل جلوگیری از تحلیل شده است.
برخي از مديران سازمان بورس معتقدند كه چون بازار سرمايه حساس است رسانه‌ها در پوشش اخبار اين حوزه بايد با دقت عمل كنند تا بورس هيجان زده نشود يا بالعكس آسيب نبيند. حال آن كه نهاد ناظر بازار سرمايه به جاي وقت گذاشتن روي اين موضوعات بهتر بود از طريق افزايش عمق بازار، بورس و بورس‌هايي را طراحي مي‌كرد كه با يك خبر و شايعه تحت تاثير قرار نگيرند. يعني اگر بازار سرمايه كم‌عمق ما اين روزها نوساني است و از يك خبر يا حتي یک شايعه اثر مي‌پذيرد، مشكل از رسانه‌ها نيست بلكه مشكل از عدم انجام اقدامات لازم براي عمق بخشيدن به بازار است. اداره‌كنندگان بازار سرمايه بايد به گونه‌اي بازار سهام را طراحي و اداره مي‌كردند كه با يك خبر و شايعه دگرگون نشود. اينجاست كه مقوله شفافيت خود را بيش از پيش نشان مي‌دهد. البته شفافيت و لزوم به كارگيري آن فقط محدود به حوزه انتشار اطلاعات نيست،بلكه مواردي همچون نحوه محاسبه شاخص مي‌تواند در مقوله مهم شفاف‌سازي خود را بيش از پيش نمايان كند.
بورس ما از سال 69 شاخصي دارد كه دماسنج اين بازار محسوب مي‌شود. اين شاخص در طول زمان با تعديل‌هايي مواجه شده و از پستي‌ها و بلندي‌هايي عبور كرده تا بالاخره در ارتفاع 59 هزار واحدی اتراق كند. اما اين شاخص چيست؟ چه كارکردی دارد؟ چگونه محاسبه مي‌شود و چقدر مسوولان بازار اين دماسنج را قبول دارند؟ خود داراي حرف و حديث‌هاي فراواني است. البته مركز پژوهش‌هاي مجلس سال گذشته نحوه محاسبه شاخص را به چالش كشيد و آن را داراي اشكالاتي دانست.
حال اگر صحبت از شفافيت در ميان است بهتر است قبل از هرچیز شاخص كنوني بورس مورد شفافيت قرار گيرد. ماهيت شاخص، كاركرد آن، اينكه چقدر مي‌توان به اين نشانگر اعتماد كرد و اساسا از ابتدا تاكنون چه دخل و تصرف‌هايي در شاخص و با چه هدفي صورت گرفته به نظر مي‌رسد كه بايد يك بار براي هميشه شفاف‌سازي شود و اينکه اساسا اين شاخص چقدر معيار و ملاک برای تشخیص اوضاع کلی بازار سرمایه محسوب مي‌شود.آقايان در جایی مي‌گويند كه در بورس نبايد فقط به شاخص متكي بود، اما در جايي ديگر همان افراد براي فرابورس شاخص طراحي مي‌كنند. یا در رخدادی دیگر سال گذشته سهام پالایشگاه ها در بازار سرمایه پذیرش شد،آن هم در شرایطی کاملا غیر شفاف. شرایطی که سبب شد نمادی مثل پالایش نفت تهران پس از حضوری 10 ماهه در فرابورس ایران فقط 33 روز قابل معامله باشد و سرمایه سهامداران را برای مدت زیادی بلوکه کند.
 مخلص كلام اينكه مهم‌ترين مطالبه فعالان بازار سرمايه از اداره‌كنندگان بازار،شفافيت آن هم به معناي واقعي كلمه است. در بازار سرمايه كه عنوان شفاف‌ترين بازار سرمايه‌گذاري كشور را يدك مي‌كشد، شايسته نيست كه حرف و حديث‌هايي براي شفافيت وجود داشته باشد. اگر در نهايت بخواهيم‌ تيتر‌وار عنوان كنيم؛ جريان اطلاعات نهاني در بازار سرمايه، شاخص بورس و بحث‌هاي مربوط به مهندسی شاخص (اخیرا نماد هلدینگ خلیج فارس در روز مثبت بازار بازگشایی شد که تاثیر قابل ملاحظه منفی بر شاخص بورس داشت و انتقاداتی را هم در پی داشت) و كنترل آن، و مواردی از این دست همه از جمله دغدغه‌هاي بازار در حوزه شفافيت‌ است.