درآمد سرانه ترکیه 2.5 برابر ایرانی ها شد
ساعت 24 - یکی از کارهای اصلی ذهن آدمی و جامعه های انسانی از دیر بار تا امروز و تا ابد مقایسه کردن است . مقایسه گری مثبت با چشمانداز روشن می تواند کاررابرای hفراد یا جامعه هایی که از دیگران عقب مانده اند سرچشمه تحرک باشد و گاهی اگر چشم انداز تیره وتار باشد می تواند به رنج و ناامیدی پایان ناپذیر منجر شود.
جامعه ایرانی شاید دردهه های تازه سپری شده و به ویژه پس از آنکه شبکه های اجتماعی با ابزار اینترنت به خانه وزندگی همه راه پیداکرد بیشتر از هر دوره ای حسرت سالهای از دست رفته را می خورد. حسین عباسی اقتصاددان ایرانی نوشته است " برای درک اهمیت این مقایسه گری ایرانی ها کافی است وضعیت اقتصاد ایران را با کشور همسایه ترکیه مقایسه کنیم. درآمد سرانه ترکیه برای دههها در حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد بیشتر از درآمد سرانه ایران بود. رکودی که به شکل تقریبا مستمر از اواخر دهه ۸۰ گریبانگیر اقتصاد ایران شد و همزمان رشد اقتصادی ترکیه در این سالها، سبب شد درآمد سرانه ترکیه در سالهای اخیر تا حدود 2.5 برابر بیشتر از درآمد سرانه ایران باشد. اینامر، بدون هیچ تعارفی، یعنی فقیرتر شدن نسبی مردم ایران در مقایسه با همسایهاش وافزایش حسرت ملی.
پیامدهای این پس افتادگی به شکل های گوناگون خود را نشان می دهد که کوچ سرمایه ها وکوچ شجاعان و نخبگان ایرانی به ترکیه ونیز سایر کشورها یکیاز بدترین انها به حساب می آید. شاید از این بدتر روزگار پرازحسرت و رنج کسانی است که به هر دلیل نتوانسته اند مهاجرت کنند و اینجا با احساس سرخوردگی می مانند و دستروی دست می گذارند یا چشم به راه رخدادهای ناشناس می مانند تا حق خود را بگیرند. یکی از زشت ترین کارهایی که دولتهای گوناگون درایران درهمین باره انجام داده و هنوز ادامه می دهند جلوگیری از انتشار اطلاعات دقیق در باره پیشرفت یا درجازدن اقتصادایران در مقایسه با دیگران است. عباسی در دنیای اقتصادنوشته است: پوشاندن ضعفها با تغییر آمار و اطلاعات یا پرهیز از انتشار آمار و اطلاعات، به بهانههایی مانند عدم تشویش اذهان(که متاسفانه در اقتصاد ما سابقه طولانی دارد) جز فریب خود و سر در برف فرو کردن و ندیدن ضعفها نتیجهای در بر ندارد. آمار و اطلاعات دماسنج اقتصادند. هیچ اقتصادی بدون آمار و اطلاعات شفاف و دقیق و در دسترس همگان، نمیتواند ضعفهای خود را کشف کند. شکستن دماسنج باعث کاهش تب بیمار و بهبودی او نمیشود. تنها نتیجه آن از دست دادن فرصت بهبود شرایط است.آیا ایران در شروع سده تازه می تواند راه تازه ای در پیش گیرد و از جاده بدبختی گام روی ریل پیشرفت بگذارد.؟ باید دید.