ساعت 24 - مسعود نیلی در بخشی از سخنرانی خوددر انجمن اقتصاددانان درباره مسولیت های اجتماعی در شرایط امروز ایران درباره در بیان تفاوت بین اقتصاددان و سیاست مدار گفت: سیاستمداران به طور معمول با شیوه تفکر مبتنی بر علم اقتصاد در هردو زمینه محدودیت منابع و سازوکار قیمت ها مشکل دارند. هرچه علم اقتصاد دقیق و مبتنی بر روشهای استدلالی است، سیاستمداران بنای کار خود را بر هیجان و اجتناب از حسابگری می گذارند.

نیلی ادامه داد: سیاستمداران علاقه مندند از یک طرف هرچه بیشتر خرج کنند و از طرف دیگر قیمت ها افزایش پیدا نکند. آنها علاقه مندند بتوانند شوک های بیرونی را بدون تغییر نرخ ارز دفع کنند. لذا آنها علاقه مند به اقتصاددانانی هستند که به آنها بگویند شما می توانید هم رشد بالای نقدینگی داشته باشید هم تورم نداشته باشید. هم می توانید در مضیقه ارزی باشید هم نرخ ارز بالا نرود. هم می توانید تسهیلات بانکی ارزان قیمت بدهید هم نظام بانکی فعالیت خود را انجام دهد. هم می توانید قیمت انرژی را پایین نگه دارید هم کمبود انرژی نداشته باشید. سیاستمداران می گویند این نظر که کسری بودجه نقدینگی را بالا می برد و نقدینگی تورم درست می کند مربوط به یک نحله فکری خاص در اقتصاد است.

نیلی اضافه کرد: در یک تحلیل به عنوان مثال نرخ ارز بالا نمی رود مگر آنکه سیاستگزار آن را بالا ببرد، قیمت ها بالا نمی رود مگر آنکه سیاستگزار قیمت های کلیدی را خود بالا ببردو راه حل ثبات اقتصاد کلان تثبیت همه قیمت ها است. در تحلیل دیگر نرخ ارز در چارچوب بازار ارز و عرضه و تقاضای آن تعیین می شود. تقاضای ارز می تواند ناشی از انباشت عدم تعدیل نرخ در طول زمان باشد یا ناشی از انتظارات بازده بالای سرمایه گذاری در نگهداری ارز تحت تاثیر محدودیت عرضه ارز در آینده. نرخ ارز در چارچوب مفاهیمی مانند بیش جهش نرخ ارز، بحران ارزی، نامیزانی نرخ ارز، نوسانات نرخ ارز در نظام های چند نرخی ارز و .... قابل تحلیل و برآورد است. به عنوان مثال به نظر می رسد عوامل شکل دهنده بحران ارزی سال های 1391 و 1392 و بحران ارزی سال های 1397 و 1398 و بحران ارزی سال 1399 با یکدیگر متفاوتند. از این رو می توان گفت پویایی علم اقتصاد با تحلیل های ثابت و کلیشه ای سازگار نیست.

نیلی تاکید کرد : در دهه 1390، تحولاتی اساسای در متغیرهای اصلی اقتصاد ایران اتفاق افتاده است، رشد اقتصادی متوقف شده، رشد سرمایه گذاری مستمرا منفی شده بگونه ای که میزان افزایش موجودی سرمایه از میزان کاهش آن در نتیجه استهلاک کمتر شده و مصرف خانوارها آهنگ نزولی پیدا کرده است. در مقابل سکون نسبی بخش واقعی میانگین نرخ تورم به بیش از دو برابر افزایش پیدا کرده و علاوه بر آن طی یک دهه چند بحران بزرگ ارزی به وقوع پیوسته است.

موضوع علم اقتصاد تبیین علمی و سازگارِ رفتارهای اقتصادی است. وقتی مشاهده می کنیم که مردم دارایی های واقعی خود را می فروشند و دارایی های مالی خریداری می کنند؛ روستایی که گوسفندهای خود را می فروشد و ارز می خرد؛ راننده وانت که خوروی خود را به عنوان تنها عامل کسب درآمد می فروشد و در بورس سهام خریداری می کند؛ و یا زمانی که مشاهده می کنیم کژمنشی به رفتار فراگیر تبدیل می شود ،اینها همه رفتارهای اقتصادی نامیده می شوند که تبیین آنها موضوع علم اقتصاد است.رفتارهای اقتصادی همان اتفاقاتی هستند که همه، چه اقتصاددان چاه غیر اقتصاددان آنها را مشاهده می کنند و بطور معمول مردم در ارتباطات عمومی روزمره در مورد آنها صحبت می کنند یا تصمیم می گیرند. گران شدن ارز و سکه، نوسانات قیمت خودرو، سوء استفاده از ارزهای ارزان سهمیه بندی شده، رانت خواری، هجوم به سمت بازار بورس و خروج سریع از آن، خرید خانه در کشورهای دیگر، رشد بالای اجاره بها و ترجیح به خرید و فروش انواع دارایی ها به جای سرمایه گذاریهای تولیدی همه در قالب موضوع علم اقتصاد دسته بندی می شوند. برای مثال یک فرد روستایی یا شهری باسواد یا بی سواد ساکن کشور پیشرفته یا توسعه نیافته در واکنش به افزایش قیمت کالایی که مصرف می کند تقاضایش را کاهش می دهد و برعکس، وقتی کالایی بطور نسبی ارزانتر می شود مصرفش را از آن کالا بیشتر می کند. عموم مردم وقتی مطلع شوند که قیمت یک دارایی کاغذی یا فیزیکی در آینده افزایش پیدا خواهد کرد تلاش می کنند بخش بزرگتری از پس اندازشان را از آن دارایی تشکیل دهند