چند سئوال و پاسخ از اهمیت دو صنعت بورسی سنگآهن و فولاد در رشد اقتصادی
عضو هیاتمدیره انجمن سنگ آهن با طرح چند سئوال و پاسخ، اهمیت دو صنعت بورسی سنگآهن و فولاد در رشد اقتصادی را بررسی کرد.
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، مسعود رازفر با انتشار مطلبی با عنوان "پیدا و پنهان صنعت فولاد از سنگ آهن تا محصول" در دنیای اقتصاد اعلام کرد: در جوامعی که توسعه صنعتی رخ داده، میتوان برای آن تعریف مشخصی در نظر گرفت. این توسعه مبتنی بر بازار مصرف داخلی و خارجی و بسته به وجود منابع، تعریف خاص پیدا میکند.
کشورهایی که از نعمت خدادادی منابع طبیعی برخوردار هستند در همان سمت و سو از مزیت نسبی نیز برخوردار خواهند بود. منابع طبیعی هر کشوری سرمایه های نهفتهای هستند که در زمان بالفعل شدن ارزش واقعی را نشان میدهند.
۱. ریشههای ارزشمند توسعه صنعتی
معادن و ذخایر طبیعی از نفت تا مواد معدنی گوناگون از ریشههای ارزشمند توسعه صنعتی محسوب شده که در واقع پشتوانه قوی برای همین توسعه صنعتی بشمار میروند.
عدم تمرکز بر روی این تعاریف و همتراز کردن فعالیتهای تابعه این حوزه با دیگر صنایع سبک در سنوات گذشته باعث رکود نسبی یا جلوگیری از رشد کمی و کیفی صنایع سنگین شد. به این ترتیب علاوه بر تحمیل محدودیتهای ناشی از تحریم، نوسان بازارهای جهانی و از این دست عوامل محیطی متعدد ناشی از این نگاه باعث کندی یا توقف رشد شد.
از جمله این عوامل میتوان به موانع حقوقی و برخی اعمال سلیقههای فردی در اکتشاف اصولی و دستاندازهای مستقیم و غیرمستقیم در استخراج و بهرهبرداری اشاره کرد. با توجه به اینکه پایه ورود به ایجاد واحدهای موثر در زنجیره صنایع معدنی، وجود اطلاعات ذخایر محقق شده و قطعی است، سیاست های شعاری که به مرحله اجرا نمیرسند علاوه بر اینکه کمک به قطعیت افزایش ذخایر نمیکند، روند ایجاد ارزش افزوده را کند میکند.
ورود به بررسی سرمایهگذاری در حلقههای زنجیره ارزش برمبنای اطلاعات قبلی و عدم انجام اکتشافات اصولی بر اثر موارد فوق باعث شده این ریشه ارزشمند توسعه صنعتی مهجور مانده و پیرو آن یا دچار رشد صنعتی بدون کار کارشناسی شود و تعادل زنجیره بر هم خورد یا اینکه سرمایهگذار حقیقی و حقوقی تمایلی جهت ورود به ایجاد ارزش افزوده در زنجیره بر پایه اطلاعات ناقص نداشته باشد.
۲. کمک به تولید ناخالص ملی و اشتغالزایی
اگر فقط و فقط به دو موضوع این بخش یعنی کمک به تولید ناخالص ملی و اشتغالزایی عمیق نگاه کرد از اهداف استراتژیک و کلان است. بنابراین برمبنای هر هدفگذاری مقدس و کلان استراتژیک باید زیرساختها بلافاصله کارشناسی شده و تحقق آنها در دستور کار قرار گیرد.
حال این سوال پیش میآید چرا برای اهداف ارزشمند هیچ عزمی برای ایجاد زیرساختها از قبیل تسهیل دستیابی به مجوزها، ایجاد ساز و کار، جلوگیری از ممانعتهای غیرکارشناسی حقوقی و حقیقی دولتی و خصوصی و عدم بررسی کارشناسی الزامات از قبیل تسهیل تامین مالی، راه و راهآهن و تجهیزات و خدمات و... دیده نشده یا به حسب مورد بسیار مقطعی و جزئی نگری بود.
از آنجا که عمده کارشناسان زنجیره ارزش فولاد اذعان دارند اگر فضای مطالعه اکتشافی بر روی ذخایر این ممکت باز باشد و استعدادهای بالقوه بصورت صحیح و کارشناسی شناسایی شوند هنوز ظرفیتهای پنهان زیادی در اعماق و حتی سطح وجود دارد، سوال مطرح شده رنگ بیشتری میگیرد که با وجود تغییر تفکر تصمیمگیرها در سنوات اخیر بدون زیرساختهای اولیه چگونه در زمان موثر به این مهم خواهیم رسید.
ایجاد هر شغل معدنی و صنایع وابسته علاوه بر رویههای معمول محاسبات شغل مستقیم و غیرمستقیم بیش از ۱۰ شغل ایجاد میکند و باعث پیشرفت مناطق محروم میشود.
۳. پایه رشد اقتصادی
رشد اقتصادی بر پایه محکمی مثل معدن و زنجیره ارزش قطعا برای هر دولتمرد و هر شهروند ایرانی مهم است. بازهم سوال اینجا است چرا از ظرفیتهای کارشناسی موجود مثل خبرگان معدنی و صنعتی و تشکلهای موثر و مطلع استفاده نمیشود تا بر اساس واقعیتهای موجود تصمیمسازی شده و دچار عقبافتادگی در اثر اخذ و ابلاغ تصمیمهای بداهه نشد تا انرژی و زمانی را که باید صرف رشد کرد، صرف ارائه راهکارهای جبرانی برای برون رفت از بحران محیطی کرد.
رشد اقتصادی صرفا از طریق زنجیره سنگآهن و فولاد با توجه به سابقه و تجربیات موجود و بر پایه حمایتهای جانبی میتواند علاوه بر اثرگذاری در رشد اقتصادی زمینهساز زنجیرههای مشابه معدن و صنایع معدنی باشد. اگر راهی برای توسعه صنعتی و اقتصادی باشد حتما این راه جایی در این نزدیکیها وارد معدن میشود و با کیفیت قابل توجهی از صنایع معدنی خارج میشود و امتداد موفقیت را نشانه میگیرد.