نازایی در تبدیل ثروت به درآمد
ساعت 24 - چالش اصلی ایران در حال حاضر این است که نمی تواند بهاندازه کافی با بهره وری مناسب و قابل قبول از ثروتهای مزبور استفاده کند. چالش اصلی ایران را باید در این حوزه جستجو کرد و یاد آور شد این ثروتها و فرصتها همیشگی و ابدی نیستند و اگر در زمان مناسب از آنها استفاده نشود کشورهای دیگر همان مزیتها را به دست میآورند و منابع تولید ثروت و درآمد ایران بلا استفاده میماند.
برای روشن شدن وضع ایران میتوان به نفت و گاز اشاره کرد چون برای مردم و نخبگان و جامعه روشنفکری و سیاست ورزان آشناتراست. روزی ایران در تولید نفت در مقام دوم اوپک بود و سهم ایران از صادرات اوپک حدود 15 درصد و فاصله تولید + صادرات نفت ایران با عربستان فاصله چشمگیری نداشت ، اما الان چه وضعی داریم؟ در حال حاضر سهم ایران در اوپک بسیار کاهش یافته است و اصولا به صورت قاچاق و غیر عادی صادرمیشود. در حال حاضر سهم عراق حتی در مقایسه با سالهای قبلی با ایران برابری میکند و سهم ایران در بازارهای جهانی کاهش یافته است. پیش از اعمال تحریم های سرمایهگذاری در نفت ایران ونیز صادرات نفت سالهایی بود که اگر صادرات نفت ایران به هر دلیل نقصان پیدا میکرد ، بازار جهانی نفت با تلاطم مواجه میشد اما اکنون چنین چیزی نیست و کشورهایی مثل روسیه ، عربستان و عراق به سرعت جای خالی ایران را پر کردهاند. این داستان درباره پتروشیمی ، فولاد ، آلومینیوم ، مس و روی و اتومبیل و... نیز مصداق دارد. در زمینههای دیگر مثل خدمات صادرات فنی- مهندسی ، صادرات خاویار، کشمش، پسته، فرش دستباف و... نیز همین اتفاق افتاده است. اگر نجنبیم و از ثروت خود استفاده نکنیم و آنها تبدیل به دارایی نشوند ، دنیا معطل نمیماند و جای ایران را میگیرد ؟ در چنین وضعیتی حالا وزارت نفت و زیر مجموعههایش هرچند روز یک بار خبر میدهند در یک منطقه کشور چاه نفت پیدا شده و در جایی دیگر منابع گار کشف شده است. این اکتشاف ها البته جای خوشحالی دارد اما ثروتی که از زیر زمین بیرون نیاید و تبدیل به درآمد نشود فایدهای ندارد. واقعیت این است که گردانندگان ایران تصور میکنند دنیای امروز معطل ایران میشود تا روزی ایرانیان به نتیجه برسند که حالا میخواهند ثروت خود را تبدیل به درآمد کنند. این بزرگ ترین عامل در پدیدار شدن چالش اصلی ایران یعنی ناتوانی در استفاده از ثروتهایش است. علاوه بر این باید به مخالفت صریح، عینی و عملی غرب به ویژه آمریکا با نظام سیاسی ایران نیز اشاره کرد. همانطور که در ایران بارها تصریح شده است، ماهیت نظام سیاسی ایران با نظام سیاسی غرب تضاد و ناسازگاری دارد. غرب به رهبری آمریکا تلاش دارد منافع خود را در خاورمیانه به عنوان قلب توفانی جهان و منطقهای راهبردی حفظ کند و در این مسیر با مخالفت جدی ایران مواجه شده است. همانطور کهایران علاقه دارد و اگر بتواند کاری میکند که غرب و آمریکا تضعیف شوند ، آنها نیز چنین علاقه و آرزویی دارند. مسالهاین است که در مجموع و در شرایط موجود و با معیارهای فعلی غرب قدرت بیشتری در آسیب زدن به ما دارد. غربیها به ویژه آمریکا از اواخر دهه 1380 و اوایل دهه 1390 این خواست راهبردی خود را با استفاده از سلاح تحریم بر ایران اعمال کردند. شوربختانه باید یادآور شد دولت نهم و دهم در ایران این تحریم ها و اثر بخشی آن را با نگاهی تقلیل گرایانه به یک حربه موثر غرب تبدیل کردند و به جای اینکه با روشهای مدرن و استفاده از همه تواناییهای جامعهایرانی و سایر مناطق جهان این تحریم ها را کم اثر کنند با بیان اینکه تحریم اثر ندارد و اقتصاد ایران را در بدترین موقعیت قرار دادند. حالا ایران در هزارتوی تحریم ها افتاده و کسب وکار و معیشت مردم در چرخهای معیوب و ناکار امد به سوی بدتر شدن در حرکت است