چرا پول وارد بورس نمی‌شود؟

کارشناسان بازار سرمایه معتقدند به ۳ دلیل نباید انتظار داشت پول جدی به بازار تزریق شود. نخستین عامل به مباحث مرتبط با قیمت ارز بازمی‌گردد. هر عاملی که باعث شود سرمایه‌گذار اطمینان خاطر پیدا کند که تقویت نرخ دلار به سناریویی کم‌طرفدار مبدل شده، این عامل سبب کاهش سرعت ورود پول به بازار سهام می‌شود؛ بنابراین اظهارات سیاستگذاران مبنی بر کنترل نرخ ارز به صورت مستقیم باعث رویگردانی سرمایه‌گذار حقیقی از بورس خواهد شد. این موضوع در مورد سایر سیاست‌های دستوری نیز کاربرد دارد، یعنی سرمایه‌گذار خرد که ورود و خروجش همراه با موج‌های هیجانی به بورس صورت می‌گیرد حتی متاثر از سیاست‌های دستوری و بخشنامه‌های مبهم به‌سرعت وارد صفوف فروش می‌شود.

موضوع فوق شامل دلار نیما نیز می‌شود. کارشناسان بازار سرمایه می‌گویند اختلاف معنادار بین نرخ دلار نیما و بازار آزاد نشان‌دهنده اجرای سیاست‌های دستوری در این بازار است. به همین دلیل عملکرد شرکت‌ها تا حد زیادی متاثر از این قضیه تحت تاثیر قرار می‌گیرد. با توجه به اینکه نرخ دلار، چه از منظر روانی و چه از منظر عملیاتی، محرکی جدی در میان فعالان بورسی است، اقدامات کنترل‌گرانه معادلات سرمایه‌گذار خرد برای ورود به بورس را به عنوان دومین عامل مخرب بر هم می‌زند. مواردی نظیر کاهش سطح انتظارات تورمی، ایجاد محدودیت در بازار‌های دلار و سکه و افزایش نرخ سود سپرده‌های بانکی سبب شده در کمال ناباوری بانک‌های کشور مجددا به میدان رقابت با سایر بازار‌ها به‌ویژه بورس بازگردند.

اکنون شاید بتوان گفت از لحاظ قیمتی، بورس بهترین فرصت برای سرمایه‌گذاری در سهام ارزشمند با دید میان مدت و بلند‌مدت است. اما این همه ماجرا نیست و دلیل محکمی برای مجاب کردن سرمایه‌گذار در این راستا وجود ندارد. سرمایه معمولا ترسو است. از این‌رو صاحبان این پول‌ها نمی‌توانند منتظر دست به دست شدن سهام و اصلاح طولانی‌مدت قیمت شوند. البته اصلاح طولانی‌مدت به منزله ریزش قیمتی است؛ بنابراین در جایی که قیمت‌ها به صورت مستمر در حال کاهش هستند، آن هم در شرایطی که اقتصاد کشور با چشم‌انداز تورمی مواجه است، نمی‌تواند انگیزه‌ای از سوی سهامدار تازه‌نفس برای ورود به بورس ایجاد کند.

یکی دیگر از نکاتی که از دید فعالان اقتصادی خرید سهام را توجیه‌ناپذیر می‌کند، این است که وضعیت متغیر‌های غیراقتصادی و ابهامات پیرامون آنها، از جمله تنش‌های منطقه‌ای، باعث شده پرتفوی منطقی برای کسب بازدهی مطلوب، عملا معنای خود را از دست بدهد. به عنوان مثال برخی از رخداد‌های سیاسی در ماه‌های گذشته، مانند بالاگرفتن درگیری‌های منطقه‌ای، سبب ریزش ناگهانی بورس شد. این در حالی است که اکثر تحلیل‌ها حول صعود بورس از ابتدای نیمسال دوم می‌چرخید؛ بنابراین وقتی سهامدار نتواند نسبت به پرتفوی خود اطمینان خاطر حاصل کند، ورود پول با تردید روبه‌رو می‌شود