دامنه‌‌‌‌‌‌‌های بسته، بازاری بی‌‌‌‌‌‌‌جان!

بیش از هفت ماه از تصمیم بحث‌‌‌‌‌‌‌برانگیز سازمان بورس برای محدود‌کردن دامنه‌نوسان معاملات به مثبت و منفی ۳‌درصد می‌گذرد؛ تصمیمی که در نگاه اول، به ‌‌‌‌‌‌‌عنوان ابزاری برای کنترل هیجان و جلوگیری از ریزش شدید بازار معرفی شد، اما در عمل، آثار و تبعات دیگری را به‌همراه داشته‌است. شاید در کوتاه‌مدت این سیاست توانسته باشد نوسانات تند و ضربه‌‌‌‌‌‌‌های هیجانی به قیمت‌ها را مهار کند، اما در بلندمدت چیزی جز کاهش جذابیت بازار، کاهش حجم معاملات و خشک‌شدن نقدشوندگی نصیب سهامداران نکرده‌است.

بازار سرمایه، ذاتا بر پایه عرضه و تقاضا شکل می‌گیرد و نوسان قیمت، اصلی‌ترین شاخص زنده‌بودن این بازار است. زمانی‌که قیمت‌ها در یک قاب تنگ و بسته محصور شوند، قدرت واکنش بازار به اطلاعات، تحلیل‌ها و حتی تحولات بنیادی از بین می‌رود. سهامی که باید به‌سرعت و براساس واقعیت‌های اقتصادی قیمت‌گذاری شوند، در صف‌‌‌‌‌‌‌های طولانی خرید و فروش گرفتار می‌شوند و این به‌معنای کاهش کارآیی بازار است. در روزهایی که بازار سهام، شاهد تورم بالا، نرخ بهره در حال تغییر و تحولات سیاسی و اقتصادی گوناگون است؛ دامنه‌نوسان محدود مثل مانعی در مسیر گردش طبیعی قیمت‌ها عمل می‌کند. این محدودیت‌های مصنوعی، باعث می‌شود بازار نتواند با سرعت کافی، خود را با شرایط جدید تطبیق دهد؛ در نتیجه، صف‌‌‌‌‌‌‌های خرید و فروش به یک پدیده دائمی تبدیل شده‌اند و جذابیت برای معامله‌گران، به‌ویژه سرمایه‌گذاران کوتاه‌مدت، به شکل محسوسی کاهش‌ یافته‌است.

از سوی دیگر، محدود‌شدن دامنه‌نوسان به ۳‌درصد، موجب طولانی‌شدن اصلاح قیمتی و فرسایشی‌شدن روند معاملات شده‌است. در این شرایط سرمایه‌گذاران به‌‌‌‌‌‌‌جای تحلیل بنیادی و تصمیم‌گیری منطقی، به شکار صف‌‌‌‌‌‌‌ها و بازی با نوسان اندک روزانه مشغول می‌شوند که این امر، ریسک بازار را افزایش داده و اعتماد سرمایه‌گذاران خرد را بیش از پیش آسیب‌‌‌‌‌‌‌پذیر کرده‌است. یکی از دلایل رشد بازار در دوره‌‌‌‌‌‌‌های قبلی، همین نقدشوندگی بالا و امکان معامله آزاد قیمت‌ها بود؛ چیزی که امروز با سیاست دامنه بسته از بین ‌رفته‌است. بازار بدون نقدشوندگی، بازاری مرده است؛ بازاری که خریدار و فروشنده، کمتر به آن رجوع می‌کنند، چون در زمان نیاز به خروج، تضمینی برای نقد‌کردن سرمایه وجود ندارد.

در نهایت باید پذیرفت که دامنه‌نوسان، ابزار کنترلی کوتاه‌مدت است و نمی‌تواند راه‌‌‌‌‌‌‌حلی پایدار برای عمق بخشیدن به بازار باشد. اگر هدف سیاستگذاران، بازاری پویا و جذاب است، باید به سمت کاهش دخالت‌های دستوری و تقویت زیرساخت‌های تحلیل و شفافیت حرکت کرد؛ نه محدود‌کردن نوسانات طبیعی قیمتی. بازاری که اجازه رشد و افت واقعی ندارد، نمی‌تواند اعتماد و سرمایه جدید جذب کند.

دنیای اقتصاد