طلا

‌پانته‌آ حکیمی مدیر صندوق پشتوانه طلا گلدیس نوین؛ در یاداشتی که در اختیار پایگاه خبری بازار سرمایه ایران (سنا)، قرار داد، به بررسی عوامل موثر بر قیمت هر اونس طلا در بازار جهانی پرداخت.

‌به گزارش پایگاه خبری بازار سرمایه ایران (سنا)، پانته‌آ حکیمی، مدیر صندوق پشتوانه طلا گلدیس نوین، در این یادداشت نوشت:

در ماه‌ها و سال‌های اخیر، اونس جهانی طلا بیش از هر زمان دیگری تحت تأثیر متغیرهای کلان سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است. در حالی که در گذشته قیمت طلا عمدتاً تابعی از عرضه و تقاضای فیزیکی هم‌چون تولید معادن، بازیافت و تقاضای جواهرات بود، شرایط کنونی بازار نشان می‌دهد ریسک‌های ژئوپلیتیک، تصمیمات بانک‌های مرکزی و تحولات سیاسی جهانی نقش تعیین‌کننده‌تری در شکل‌گیری روندهای قیمتی دارند. اختلافات تجاری، سیاست‌های پولی و مالی در اقتصادهای بزرگ، تهدیدهای امنیتی و تغییرات در روابط بین‌الملل، عواملی هستند که باعث شده‌اند قیمت طلا بیش از آن‌که بازتاب‌دهنده توازن عرضه و تقاضا باشد، تحت تأثیر مستقیم فضای پرریسک سیاسی و اقتصادی جهان قرار گیرد.

بر این اساس، مطالعه‌ای شرایط فعلی طلا دیگر صرفاً یک تحلیل بازار کالا نیست؛ بلکه نیازمند بررسی دقیق تحولات سیاسی و اقتصادی بین‌المللی است که مستقیماً بر رفتار سرمایه‌گذاران و مسیر قیمتی این فلز اثر می‌گذارند.

شاخص ریسک سیاسی جهان

شاخص ریسک سیاسی را برای نخستین بار دو اقتصاددان برجسته بانک فدرال‌رزرو آمریکا، داریو کالدرا و متئو یاکوویلو طراحی کردند. این شاخص متکی بر دو مؤلفه‌ی «تهدیدهای ژئوپلیتیک» و «اقدامات ژئوپلیتیک» است و یک شاخص تجمیعی نیز برای سنجش سطح کلی ریسک ارائه می‌دهد.

بررسی نمودارها نشان می‌دهد در دوره‌های جنگ و بحران‌های سیاسی، هم‌پوشانی دو مؤلفه اصلی افزایش یافته و شاخص تجمیعی به سقف خود رسیده است؛ مشابه رخدادهایی که در سال‌های اخیر نیز شاهد آن بوده‌ایم.

سنگینی سایه ریسک‌ها بر سر طلا

شاخص احساس سرمایه‌گذار(Investor Sentiment)

شاخص احساس سرمایه‌گذار نشان‌دهنده نگرش کلی بازار به آینده اقتصاد است. این شاخص در شرایط خوش‌بینی و امید به بهبود اقتصاد روندی صعودی و در دوره‌های ناامیدی اقتصادی روندی نزولی دارد. مقدار حداقلی این شاخص برابر یک واحد است و بررسی‌ها حاکی از آن است که در حال حاضر به سمت کمینه‌های تاریخی خود حرکت می‌کند؛ موضوعی که بیانگر نگرانی و نااطمینانی عمیق در اقتصاد جهانی است و در نتیجه می‌تواند موجب افزایش جذابیت طلا به‌عنوان دارایی امن شود.

سنگینی سایه ریسک‌ها بر سر طلا

سنگینی سایه ریسک‌ها بر سر طلا

نسبت مس به طلا

نسبت مس به طلا یکی از شاخص‌های مهم برای سنجش وضعیت اقتصادی جهان است. افزایش این نسبت معمولاً نشان‌دهنده رشد صنعتی و رونق اقتصادی است، زیرا مس فلزی کاربردی در تولید و ساخت‌وساز محسوب می‌شود. در مقابل، کاهش آن اغلب با افزایش نااطمینانی و تمایل سرمایه‌گذاران به سمت دارایی‌های امنی هم‌چون طلا همراه است. در شرایط فعلی، نوسانات این نسبت بازتاب‌دهنده‌ی فشارهای اقتصادی و نشانه‌ای از کندی رشد جهانی است.

رشد اقتصادی غول‌های اقتصادی دنیا

رشد اقتصادی کشورهایی هم‌چون آمریکا، چین و هند به‌طور مستقیم بر بازار طلا اثرگذار است. رشد مثبت اقتصاد این کشورها تقاضا برای کالاهای صنعتی را افزایش داده و در کوتاه‌مدت می‌تواند از جذابیت طلا بکاهد. اما در مقابل، افت رشد اقتصادی یا بروز بحران‌هایی مانند رکود در این اقتصادها، موجب افزایش تقاضا برای طلا به‌عنوان پناهگاه امن می‌شود.

سنگینی سایه ریسک‌ها بر سر طلا

سنگینی سایه ریسک‌ها بر سر طلا

سنگینی سایه ریسک‌ها بر سر طلا

سنگینی سایه ریسک‌ها بر سر طلا

تعرفه‌ها؛ دست‌انداز فعلی اقتصاد دنیا

اعمال تعرفه‌های تجاری، به‌ویژه میان قدرت‌های بزرگ اقتصادی، یکی از موانع مهم بر سر راه رشد پایدار اقتصاد جهانی است. تجربه جنگ‌های تعرفه‌ای نشان داده چنین سیاست‌هایی به کاهش تجارت بین‌الملل، افت رشد و افزایش نااطمینانی منجر می‌شود. در نتیجه، هر گونه تشدید تعرفه‌ها می‌تواند به تقویت تقاضا برای طلا به‌عنوان دارایی امن دامن بزند.

سنگینی سایه ریسک‌ها بر سر طلا

اقتصاد آمریکا – ترازنامه، تراز تجاری، اشتغال و مصرف

اقتصاد ایالات متحده هم‌چنان محرک اصلی بازارهای جهانی است. ۴ متغیر کلیدی در این بخش شامل وضعیت ترازنامه فدرال‌رزرو، تراز تجاری، شاخص خرده‌فروشی و سطح مصرف خانوارهاست. بهبود در این شاخص‌ها معمولاً به تقویت دلار و کاهش جذابیت طلا منجر می‌شود، در حالی که ضعف در این متغیرها (مانند کسری تجاری یا افت اشتغال) زمینه‌ساز رشد قیمت طلا خواهد بود. آن‌چه بیش از همه جلب توجه می‌کند، روند نزولی بخش خرده‌فروشی است که بیش از ۶۷ درصد تولید ناخالص داخلی آمریکا را شامل می‌شود. پیش‌بینی‌ها از تداوم این روند حکایت دارند و کاهش مصرف، همراه با ناتوانی دولت در افزایش درآمد واقعی خانوارها، می‌تواند به تشدید رکود اقتصادی منجر شود.

شواهد این موضوع در دو شاخص کلیدی به‌وضوح نمایان است:

PMI تولیدی که هم‌چنان زیر سطح ۵۰ واحد قرار دارد و نشانه‌ای از انقباض در بخش تولید است.

افزایش نرخ بیکاری که با وجود سیاست‌های انبساطی فدرال رزرو، هم‌چنان در مسیر صعودی قرار دارد و حاکی از توزیع نامتوازن رونق در اقتصاد آمریکاست.

اقتصاد آمریکا – نرخ تورم و بهره

نرخ تورم و سیاست‌های بهره‌ای فدرال‌رزرو مستقیماً بر قیمت طلا اثرگذار است. افزایش نرخ بهره معمولاً ارزش دلار را بالا برده و از جذابیت طلا می‌کاهد، اما در مقابل، تورم بالا انگیزه سرمایه‌گذاری در طلا را تقویت می‌کند. به‌ویژه انتشارDot Plot فدرال‌رزرو می‌تواند انتظارات بازار را درباره آینده نرخ بهره تغییر دهد و نوسانات شدیدی در قیمت طلا ایجاد کند. مقایسه نرخ بهره اوراق یک‌ساله و ده‌ساله آمریکا نشان می‌دهد افزایش تقاضا برای اوراق ۱۰ ساله به کاهش بازده آن و در نهایت معکوس شدن منحنی بازده منجر شده است. هرچند در یک سال اخیر این منحنی تا حدی اصلاح شده و به شرایط استاندارد نزدیک شده است، اما تداوم هم‌گرایی و نزدیکی نرخ‌های بهره ۲ اوراق، بیانگر آن است که اعتماد و خوش‌بینی کامل نسبت به آینده اقتصاد آمریکا هنوز بازنگشته است.

سنگینی سایه ریسک‌ها بر سر طلا

اقتصاد چین

چین به‌عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده و واردکننده طلا در جهان نقشی کلیدی در بازار این فلز ایفا می‌کند. هرگونه تغییر در رشد اقتصادی، سیاست‌های پولی یا سطح تقاضای داخلی این کشور، مستقیم بر قیمت جهانی طلا اثرگذار است. کندی رشد اقتصادی چین معمولاً به افزایش تقاضا برای طلا به‌ عنوان دارایی امن منجر می‌شود. در سال‌های اخیر، با وجود تداوم تراز تجاری مثبت، اقتصاد چین هم‌چنان درگیر رکود داخلی در بخش‌های مختلف بوده است. این روند حتی با وجود یارانه‌هایی که دولت به بخش‌های گوناگون اختصاص داده نیز ادامه یافته و در نهایت رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) این کشور را با اختلال مواجه کرده است.

عرضه و هزینه تولید طلا

عرضه طلا و هزینه‌های استخراج آن از عوامل تعیین‌کننده در قیمت نهایی هستند. افزایش هزینه‌های تولید یا کاهش عرضه جهانی می‌تواند فشار صعودی بر قیمت طلا وارد کند، در حالی که افزایش عرضه یا کاهش هزینه‌ها اثر معکوس خواهد داشت. شواهد نشان می‌دهد با وجود افزایش هزینه‌های تولید، رشد قیمت اونس جهانی به‌گونه‌ای بوده که در نهایت حاشیه سود تولید را به‌طور چشمگیری افزایش داده است. نتیجه این روند، علاوه بر گسترش تولید و اکتشاف، تقویت صرفه اقتصادی بازیافت طلا برای فعالان این صنعت بوده است.

سنگینی سایه ریسک‌ها بر سر طلا

سنگینی سایه ریسک‌ها بر سر طلا

تقاضای فصلی در بخش‌های مختلف

تقاضای جهانی طلا در ۳ بخش اصلی جواهرات، سرمایه‌گذاری و مصارف صنعتی توزیع می‌شود و هر کدام از این بخش‌ها الگوی فصلی خاص خود را دارند:

جواهرات: در بسیاری از کشورها، تقاضا برای جواهرات طلا در فصل‌های خاص مانند جشن‌ها، عیدها و مراسم ازدواج افزایش می‌یابد. برای مثال، در هند و خاورمیانه، این تقاضا در ماه‌های خاصی به اوج می‌رسد. با این‌حال، در سال‌های اخیر به‌دلیل فشار اقتصادی بر خانوارها و افزایش قیمت جهانی، این بخش روندی کاهشی را تجربه کرده است.

سرمایه‌گذاری: تقاضا برای سکه، شمش و ETFهای طلا معمولاً در دوره‌های نااطمینانی سیاسی و اقتصادی صعودی می‌شود. این بخش طی یک دهه اخیر اهمیت بیش‌تری پیدا کرده و به موتور اصلی رشد تقاضا تبدیل شده است. روند اخیر نشان می‌دهد با وجود نوسانات، سرمایه‌گذاران خرد و نهادی هم‌چنان طلا را پناهگاه امن می‌دانند.

مصارف صنعتی: استفاده از طلا در صنایع الکترونیک، پزشکی و فناوری با وجود سهم کوچک‌تر، رو به افزایش است. پیشرفت‌های فناوری و توسعه ابزارهای نوین باعث شده این بخش روندی صعودی و پایدار داشته باشد و به تقاضای بلندمدت طلا وزن بیش‌تری بدهد.

درواقع اگرچه تقاضای جواهرات تحت فشار نزولی قرار گرفته، اما سرمایه‌گذاری و مصارف صنعتی هم‌چنان روندی صعودی دارند و این تغییر ترکیب تقاضا چشم‌انداز بلندمدت قیمت طلا را تقویت می‌کند.( نقاط آبی در نمودار خالص تقاضا طلا در سال‌های مورد مطالعه را نشان می‌دهد که صعودی و رو به افزایش است.)

سنگینی سایه ریسک‌ها بر سر طلا

جمع‌بندی

با مطالعه عوامل سیاسی، اقتصادی و بخش عرضه و تقاضا و بررسی میزان اثرگذاری هر یک از منظر بلندمدت یا کوتاه مدت و شدت تاثیرپذیری طلا از هر یک از پارامترها، احتمال افزایش قیمت اونس جهانی طلا تا انتهای سال ۲۰۲۵ نسبت ۶۰ به ۴۰ درصد برآورد می‌شود. این نتایج نشان می‌دهد گرایش کلی بازار هم‌چنان متمایل به رشد قیمتی طلاست.

مهم‌ترین دلایل این برآورد عبارت‌اند از:

ریسک‌های ژئوپلیتیک و تنش‌های سیاسی که هم‌چنان به‌عنوان موتور اصلی تقاضا برای طلا عمل می‌کنند.

شاخص‌های اقتصادی آمریکا شامل افت بخش خرده‌فروشی، افزایش بیکاری و تداوم ضعف در PMI تولیدی که تصویر شکننده‌ای از اقتصاد بزرگ‌ترین اقتصاد جهان ترسیم می‌کنند.

رشد اقتصادی چین که به‌رغم تراز تجاری مثبت، با مشکلات داخلی و رکود نسبی در بخش‌های مختلف مواجه است و همین امر تقاضای سرمایه‌ای برای طلا را تقویت می‌کند.

تغییر ترکیب تقاضا در بازار جهانی طلا، به‌طوری که سهم بخش سرمایه‌گذاری و مصارف صنعتی در حال افزایش است، در حالی که تقاضای جواهرات فشار نزولی دارد.

در مجموع، چشم‌انداز طلا برای سال آینده صعودی ارزیابی می‌شود، اما شدت این روند به نحوه مدیریت بحران‌های ژئوپلیتیک و تصمیمات سیاست‌گذاران پولی در اقتصادهای بزرگ به‌ویژه آمریکا بستگی خواهد داشت.