حدود بیست سال پیش وقتی ما در دبیرستان نشسته بودیم و دترمینان ماتریس‌های 5در5 را محاسبه می‌کردیم و ذوق مرگ می‌شدیم، یک عده آدم عاقل به این فکر می‌کردند که چه کنند تا در آینده مثل اسب به گاری بسته نشوند و بارکش یک عده دیگر نشوند.
اینها به این نتیجه رسیدند که مسکن یک کالای ضروری زندگی است و  روی موج جمعیتیِ متولدین 58 تا 63 حساب کردند و با هر روشی که می‌توانستد (که خیلی هم پیچیده و سخت نبود) چند واحد مسکونی در نقاطی که عرضه‌ی محدود و تقاضای فراوان دارد تهیه کردند. الان یک عده مثل اسب کار می‌کنند تا اجاره آن خانه‌ها را بدهند و صاحبان آن خانه‌ها سوار بر گاری از مناظر اطراف لذت می‌برند!
الان همه مالک مسکن خود نیستند. عده‌ای از قبل سهم چند نفر دیگر را خریده‌اند و الان حقوق کار آنها را بابت اجاره بر‌می‌دارند. اگر کسی سهم 10 نفر را خریده باشد، یعنی 200 متر آپارتمان در تهران داشته باشد، آنگاه خودش از ابتدا بازنشسته است و آن 10 نفر کارمندان او هستند و مثل بچه‌های خوب سر کار می‌روند و حقوق صاحب خانه را سر ماه پرداخت می‌کنند!

ماجرای موج جمعیتی، وامهای قابل توجه و کم بهره و ... برای خرید خانه دیگر به گذشته تبدیل شده و فرصتی در آن نیست (مگر در حالتهای خاص). اما فرصت به جاهای دیگری رفته که عموم مردم 20 سال بعد خواهند فهمید. یکی از آنها که به عقل من می‌رسد را خدمتتان عرض می‌کنم. باشد که لااقل فرزندانمان را به گاری نبندند! این فقط یک دیدگاه است و 100% درست نیست.
شرکت‌های بورس اوراق بهادار، بورس انرژی، فرابورس ایران و بورس کالای ایران شرکت‌هایی هستند انحصاری که تا آینده‌ی دور رقیب نخواهند داشت. الان کمتر از 10% مردم ایران با بازار سهام و کالا آشنایی دارند ولی در آینده این رقم باید مشابه کشورهای توسعه یافته به 80% برسد. در آن زمان تازه ملت خواهند فهمید شرکت انحصاری یعنی چه. اگر نفهمند هم مهم نیست، چون به هر حال باید معاملاتشان را در این شرکت‌ها انجام دهند و به سهامداران کارمزد بپردازند.
تعداد سهام این شرکت‌ها محدود است. مثلاً فرابورس کلاً 300 میلیون سهم است که حدود 30 تا 40% آن در دست افراد حقیقی است . یعنی اگر سهام فرابورس را بین 6 میلیون نفر فعالِ فعلی بازار تقسیم کنیم به هر یک تنها 20 عدد سهم می‌رسد. حال کسی که 20هزار سهم فرابورس دارد، سهم هزار نفر را مال خود کرده است. یعنی کارمزد معاملات 1000 نفر از فعالان بازار به ایشان می‌رسد. شاید الان تعداد و حجم معاملات دلچسب سهامدارانشان نباشد ولی در آینده مسیری جز رو به بالا تا آسمانها ندارد! زمانی را می‌بینم که حجم و ارزش معاملات بورسها 100 برابر کنونی شود، چه اینکه در همین چند ماه ارزش معاملاتشان 3 تا 4 برابر شده است.

نویسنده : احسان سپهریان - وبلاگ http://navnews.blogfa.com

نظر شخصی: مهندس سپهریان خیلی عالی نوشتی حیف است کسی نخواند. یادمان باشد فرصت ها در دانشگاه ها /مدارس/ کتاب ها و فرمول ها نیست. فرصت ها در داشتن دید اقتصادی  کمی خلاقیت به اندازه 1گرم  داشتن جرات و متمایز از عموم مردم بودن است. (جعفری)