حکایت می کنند که دو نقر با هم مشکلی داشتند و در نهایت کار به درگیری رسید.یکی از این دو نفر گفت که از خدا می خواهم که مرگت فرا رسد و از آنروز،هر روز این دعا را می کرد.سالها از این جریان گذشت و او هر روز در مکانها عمومی با صدای بلند این دعا را می کرد.
دوستان ایشان پیشش آمدند و گفتند که خسته نمی شوی که هر روز این دعا را می کنی و هیچ اتفاقی هم رخ نمی دهد.مرد به آنها گفت که اتفاقاتی در دنیا هست که قطعاً خواهد افتاد از جمله اینکه مرگ انسان و هر کسی بالاخره روزی خواهد مرد.پس این دعای من بیهوده نیست و بالاخره دعای من مستجاب خواهد شد.
حالا حکایت بورس ما هم مثل همین داستان هست که هر هفته میگیم که هفته دیگه مثبت میشه ولی بازم خیری نمیشه و باز این عمل تکرار میشه.
خوب طبیعی هست که بالاخره یه روزی میشه که این بورس مثبت بشه.اونوقت یه سری میان و میگن دیدین گفتیم هفته دیگه مثبت میشه. این یک طنز بود نوسان و مثبت و منفی بودن ذات بازار است.