با توجه به استقبال خوانندگان وبلاگ از پست تناقض در اقتصاد قسمت دوم تناقض در اقتصاد را در حوزه اقتصاد فردی و اقتصاد خانواده مرور می کنیم.

علم اقتصاد علم انتخاب است و  هر انتخاب بایستی بر اساس  مزیت نسبی, هزینه فرصت , فایده نهایی صورت پذیرد. حال در نظر بگیرید در اقتصاد فردی چه موارد متناقضی وجود دارد.

1- طرف بعد از تحصیل چهار ساله دبیرستان در رشته  ریاضی و فیزیک درس ریاضی را در کنکور منفی 10 درصد می زند و در رشته مهندسی پذیرفته می شود و حس مهندسی اش فوران می کند و در دانشگاه ثبت نام می کند(جستجو کنید مزیت نسبی را پیدا کنید) همین فرد با هزار التماس و نمره های حداقلی فارغ التحصیل می شود و در 4 الی 5 سال دوران دانشجویی 20 میلیون هزینه می کند و بعد از فارغ التحصیلی با روزانه 8 ساعت سرکار بودن ماهیانه 500 هزارتومان دریافت می کند(جستجو کنید هزینه فرصت را پیدا کنید) حالا چنین فردی اصلا از فایده نهایی سر در می آورد که درباره اش بحث کنیم.

2- طرف بعد از 18 سال تحصیل با رتبه مناسب در سالهای تحصیلی و گرفتن انواع گواهینامه های معتبر و خیلی معتبر () با کلی منت در شرکتی سر کار می رود(شاگرد خوبها) و با حق وق 1200 هزار تومانی سرکار بودن را بصورت روزانه تمرین می کند و بعد از مدتی ازدواج می کند و در ابتدا آپارتمانی 50 الی 60 متری با هزینه 700 هزارتومان در ماه اجاره می کند و با مابقی حق وق زندگی را با فلاکت و از نظر خودش در سطح ایده ال می گذارند. در نظر داشته باشید در زمان سرکار رفتن این شاگرد ممتاز آپارتمان متری 1.5 میلیون تومان بوده و حال بعد از 5 سال از سرکاررفتن و ازدواج کردن این فرد آپارتمان به متری 4.5 میلیون تومان افزایش یافته و هزینه اجاره ماهیانه آپارتمانی که ساکن بود به 1200 هزار افزایش یافته و حق وق فرد مورد نظر 1400 شده است. کم کم حساب و کتاب می کند و بعد از حل کلی معادله به این نتیجه می رسد که نمی تواند با درآمد بیست سال آینده اش هم یک آپارتمان خریداری کند و مالک شود و از مستاجری رها یابد. بعد یک سوال برایش پیش می آید که صاحب خانه محترمشان چگونه بدون این که درسی خوانده باشد و گواهینامه های معتبر و خیلی معتبر گرفته باشد چند آپارتمان با متراژهای مختلف از 60 متری تا 150 دارد و تازه جزء ثروتمندان هم نیست. در اینجا کم کم حس می کند که تناقضاتی در هزینه ها و درآمد هایش وجود دارد و شاید تناقضاتی در انتخاب های زندگی اش وجود دارد.کم کم به دنبال تناقض ها می رود اما ........ حالا جستجو کنید چنین فردی مزیت نسبی ,هزینه فرصت و فایده نهایی را چگونه باید درک کند؟ بهتر است بجای درک این مفاهیم تناقضات را کنار گذارد و به همان زندگی اش ادامه دهد. ما هم به جای تحلیل تناقضات اقتصادی به کار بورسی خودمان برسیم . بررسی تناقضات در اقتصاد خانوادگی هم بماند در زمان دیگر.....!!!!!!!!!!!!