آرایشگر آرایشگاه یا استاد دانشگاه؟
آرایشگر آرایشگاه یا استاد دانشگاه؟
یک خانم ۲۵ ساله با مدرک دیپلم و چند ماه آموزش مختصر، در یکی از اتاق های خانه اش، آرایشگاه زنانه راه اندازی می کند و بعد از دو سال فعالیت، این روزها با میانگین ۵ ساعت کار روزانه، ماهانه ۴ میلیون درآمد کسب می کند.
یک استاد دانشگاه ۴۰ ساله با مدرک دکتری و حداقل ۱۲ سال آموزش و تحصیل علم، بعد از ۵ سال فعالیت علمی و تحقیقی، این روزها با میانگین روزانه ۱۰ ساعت کار و فعالیت، ماهانه 3 میلیون درآمد کسب می کند.
شما حساب کنید در یک مراسم عروسی که مثلا ۱۵۰ نفر مهمان خانم حضور دارند چقدر هزینه برای آرایش و لباس و اینجور چیزها صرف شده است؟
با یک محاسبه سرانگشتی اگر هر کدام از خانم ها به طور میانگین ۱۰ هزار تومان خرج آرایش خود کرده باشند و با خرج آرایش عروس، حداقل ۲ میلیون تومان هزینه شده است.
این دو میلیون را ضرب کنید در تعداد مراسم عقد و عروسی و جشنی که روزانه در این مملکت در حال برگزاری است.
در سال ۹۰ بیش از ۸۷۴ هزار ازدواج به ثبت رسیده است.(+) اگر فرض کنیم که برای هر ازدواج تنها دو مراسم (که به نظر خیلی بعید است) برگزار شده باشد و برای هر مراسم بنا بر برآوردی که در بالا داشتیم حداقل ۲ میلیون خرج آرایش زنانه شده باشد، آنگاه:
فقط در سال ۹۰، بیش از ۳۴۹۶۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان صرف آرایش زنان در مراسم های عقد و عروسی شده است؛ یعنی بیش از ۳ هزار میلیارد تومان.
به این رقم باید هزینه ای که زنان و دختران مملکت به طور معمول هفتگی و ماهانه خرج آرایش خود می کنند را اضافه کنید.
این ارقامی که من گفتم شاید خیلی کمتر از رقم های واقعی باشد ولی با همین برآورد شاهدیم که درآمد سالانه آرایشگران زن در این مملکت رقمی نجومی است.
در حالی که تخصص، میزان زحمت، میانگین زمان کار، زمان رسیدن به درآمد، تحصیلات این قشر قابل مقایسه با یک استاد دانشگاه نیست ولی درآمد بسیاری از آنها خیلی خیلی بیشتر از درآمد استاد دانشگاه است.
منبع : وبلاگ "جدی گفتم، چرا میخندی؟"؛
ارقام فوق مربوط به سال 90 است. شاید با در نظر گرفتن نرخ های جدید سال 94 و ارایش های روزانه / هفتگی /ماهانه و ....... ......... به مبلغ 6 هزار میلیارد تومان برسد. 6 هزار میلیارد تومان معادل درآمد چند شرکت بورسی متوسط و کوچک است؟