ساعت ۲۴- اسدالله عسگراولادي كه چند وقت پيش با گفتن اين جمله جنجالي كه ممكن است در ايران قحطي شود نگاه‌ها را به خود جلب كرده بود، در گفت‌وگو با يك جامعه‌شناس حرف‌هاي تازه‌اي زد كه كمتر كسي مي‌تواند اين حرف‌ها را فاش بگويد.
 

او در گفت‌وگو با يك نشريه تخصصي ضمن دفاع تمام قد از سرمايه‌داران رژيم گذشته كه اموال آنها مصادره شده است، گفت: «كشور نياز به سرمايه‌گذار دارد، چون در كشور ۷۰ درصد جامعه نمي‌توانند زندگي‌شان را تامين كنند. البته همين افراد مخالف سرمايه‌دار هستند و نمي‌توانيد آنها را وادار كنيد...»
«كشور بايد تصميم خود را بگيرد، اينكه مي‌خواهد دور خودش بچرخد و فقر را بيشتر كند يا مي‌خواهد با دنيا آشتي كند.»
عسگراولادي درگفت‌وگويش با نشريه پيام صنعتگر دفاع جانانه‌اي از سرمايه‌داران رژيم قبل مثل حاج برخوردار، ايرواني و مقدم كرد كه در ادامه مي‌خوانيد:
دوطيف سرمايه‌دار و سرمايه‌گذار با هم فرق دارند و بايد اين دو طيف را جداگانه از هم دانست. در دوره پيش از انقلاب ، گروه و دسته سرمايه‌دار وابسته به دربار، دولت و ساواك بودند كه اين دسته از نظر ما قابل دفاع نيستند. اين گروه از سرمايه‌داران وابسته به دربار بودند هيچ كاري به جز براي دربار نمي‌كردند و جامعه ما نيز اين فسيل‌هاي زمان طاغوت را به عنوان سرمايه‌گذار سالم نمي‌پذيرد. از اين دسته از افراد و عملكرد آنان نمي‌توان دفاع كرد. به طور مثال، هژبر يزداني قابل دفاع نبود، در حالي كه امثال ايرواني‌ها قابل دفاع هستند و جامعه از اينكه اين فرد در سال‌هاي پس از انقلاب مورد غضب قرار گرفت و طرد شد، پشيمان است. يا آنكه حاج برخوردار كه از فعالان اقتصادي و سرمايه‌گذاران سالم آن دوران بود، عملكردش قابل دفاع است. او ۵۳ كارخانه و واحد صنعتي و توليدي داشت. من با هاشم برخوردار برادر كوچك حاج محمدتقي در سال‌هاي دور همسايه بودم. خانواده بزرگي بودند به ياد دارم كه حاج محمدتقي برخوردار، يك تكه نان و پنير پر شال كمر خود مي‌بست و از منزلش كه در آن زمان در منطقه زعفرانيه بود راه مي‌افتاد و تا حوالي ونك كه محل كسب و كارش بود پياده مي‌رفت و همانجا نيز صبحانه مختصري كه به همراه داشت مي‌خورد.
اين مرد، در زمان خود ۵۳ كارخانه را احداث كرده بود كه در سال‌هاي اوليه انقلاب، دولت بخش عمده‌اي از آن را تصاحب كرد در حالي كه امروز دولتمردان ما از اين‌گونه اتفاقات به نيكي ياد نمي‌كنند و اظهار پشيماني نيز مي‌كنند.
به ياد دارم كه در سال‌هاي جواني، نزد حاج ميرزا عبدالله مقدم كه كارخانه‌داري قابل دفاع بود، براي كار مي‌رفتم. ايشان كارخانه‌اي در نظرآباد راه‌اندازي كرده بود كه آقاي علينقي خاموشي كارمند وي بود و ماهيانه ۵۰ هزار تومان حقوق از ايشان مي‌گرفت آن زمان من ۱۷ يا ۱۸ سال بيشتر نداشتم و براي انجام برخي كارها به دفتر حاج‌آقا مقدم مي‌رفتم و نزديك به يك تا دو ساعت فقط در دفتر ايشان مي‌نشستم و تلفن‌هاي ايشان را گوش را گوش مي‌دادم، چون مي‌خواستم كسب و كار را از اين مرد فرابگيرم. اينگونه افراد براي ما در زمره سرمايه‌گذار سالم، قابل دفاع هستند اما افرادي امثال پسران لاجوردي اين دفاع و جايگاه را ندارند چون كه يكي از پسران وي در زمان شاه سناتور بود و ديگري نماينده مجلس بود.
جامعه ما به سرمايه‌گذار نياز دارد. به سرمايه‌دار نيازي ندارد. سرمايه‌دار كساني هستند كه ميلياردها تومان اوراق قرضه و زمين خريداري مي‌كنند و در جهت منافع شخصي خود به كار مي‌گيرند اين سرمايه‌داري است. مملكت ما به سرمايه‌دار نيازي ندارد چون جو جامعه اجازه نمي‌دهد و مردم به شدت از اين وضعيت پريشان هستند.
سرمايه‌گذاري اشتغال ايجاد مي‌كند، يعني واحد توليدي و كارخانه راه‌اندازي مي‌كند. اين سرمايه‌گذاري است. بنابراين سرمايه‌گذاري مباح، اما سرمايه‌داري در اسلام مكروه است. ما نم‌توانيم از سرمايه‌داري پشتيباني كنيم در حالي كه سرمايه‌گذاري مجاز است.
جامعه از كلمه سرمايه‌دار متنفر است چرا كه از سرمايه‌دار ضربه خورده است. حضرت علي(ع) نيز مي‌فرمايد كه هيچ سرمايه‌داري وجود ندارد كه گناهي يا حقي در كنارش از كسي گرفته نشده باشد.
جامعه چرا محمد رحيم ايرواني را دوست دارد، براي آنكه او كارخانه كفش ملي را راه‌اندازي كرد و نزديك به ۱۰ هزار نفر را براي كار به خدمت گرفت. با ايشان دوستي نزديك داشتم و چند باري هم كارخانه وي را بازديد كرده بودم و فعالان اقتصادي روس را براي ديدن كارخانه كفش ملي به اين واحد برده بودم.
همين آقاي ايرواني هيچ گونه زميني براي منفعت و سود اقتصادي نداشت و حتي دارايي خود را در بانك سپرده‌گذاري نمي‌كرد و هر چه داشت براي توليد و صنعت به كار مي‌گرفت. ميان سرمايه‌گذاري و سرمايه‌داري، ميان صراف و نزول‌خوار و زمين‌خوار با كسي كه مي‌آيد اشتغال ايجاد مي‌كند، بايد فرق قائل شد.