نمی‌دانم چرا وقتى ارز و تحولات ارزى را می‌خواهیم در ایران بررسى كنیم تنها به بخش عرضه نگاه می‌كنیم. مثلاً می‌گوییم قرار است فلان مقدار بعد از رفع تحریم‌ها ارز وارد ایران شود یا می‌گوییم بعد از تحریم‌ها 500 هزار بشكه نفت بیشتر می‌توانیم صادر كنیم و در نتیجه وضعیت ارزى كشور خوب مى‌شود و در نهایت قیمت دلار در بازار ایران كاهش مى‌یابد. این تحلیل‌ها از این جهت درست نیست كه بخش تقاضا براى ارز نادیده گرفته مى‌شود بنابراین تحلیل‌ها تنها نیمى از داستان را تعریف می‌كنند.

واقعیت این است كه جامعه اقتصادى ایران تشنه توسعه است. تولیدكنندگان زیادى منتظر تثبیت شرایط سیاسى و اقتصادى‌اند كه پروژه‌هاى خود را اجرا كنند (كه این پروژه‌ها عمدتا مصرف‌كننده ارز هستند)، طرح‌هاى نیمه‌تمام و بسیار گسترده دولتى‌اند كه براى تكمیل نیاز به ارز دارند، مصرف‌كنندگان، بخشى از آنها منتظر تثبیت هستند تا كالاهاى مصرفى با دوام خود را خرید كنند و. . .

تقاضاى به تعویق افتاده و تقاضاى پنهان و آشكار نشده براى ارز در ایران بسیار بالا است و همین واقعیت در آینده بر نرخ ارز فشار خواهد آورد و نرخ ارز را بالا می‌برد. حكم را وقتى واقعیات اقتصادى می‌دهد، هیچ سیاستمدارى نمی‌تواند مانع آن شود. بنابراین اگر بخواهیم واقع‌بینانه به مسائل پس از تحریم نگاه كنیم دو حالت ممكن است اتفاق بیفتد. حالت اول كه بتوانیم شرایط را مدیریت كنیم كه در این صورت تقاضا براى ارز در جهت توسعه و بسط شرایط اقتصادى افزایش مى‌یابد و حالت دوم این است كه نتوانیم این شرایط را مدیریت كنیم كه در این صورت ارز وارد چرخه بورس بازى مى‌شود و در نتیجه تقاضا براى آن به‌شدت بیش از حالت اول بالا مى‌رود. در هر دو حالت افزایش نرخ ارز اجتناب ناپذیر است.

* کارشناس اقتصادی