میل ما برای کسب دلپذیر و راحت پول، ما را به انجام معامله می کشاند، اما این میل مادامی که افراطی شود ناسالم و حتی خطرناک می گردد، به همین دلیل است که طمع اغلب یکی از خطرناک ترین احساسات برای معامله گران تلقی می شود.
یک ضرب المثل سوئیسی می‌گوید: «طمع کار و گدا عملا یکی هستند». درستی این ضرب المثل شاید برای معامله گران بورس بیش از هرجای دیگری اثبات شده باشد. همانطور که می‌دانید معامله‌گران بسیاری به دلیل طمع لطمات دیده‌اند. در واقع این گفته که «گاوها و خرس ها پولسازی می کنند و خوک ها ذبح می شوند» از همین می آید. خوک حریص ترین حیوانات است و در بازارهای سرمایه و بورس به خوک ها رحم نمی شود.

طمع چیست؟

فرهنگ وبستر طمع را اینگونه تعریف می کند: میل خودخواهانه و افراطی برای داشتن چیزی (همچون پول) بیش از حد نیاز.

میل ما برای کسب دلپذیر و راحت پول، ما را به انجام معامله می کشاند، اما این میل مادامی که افراطی شود ناسالم و حتی خطرناک می گردد، به همین دلیل است که طمع اغلب یکی از خطرناک ترین احساسات برای معامله گران تلقی می شود؛ حتی بدتر از ترس. ترس می تواند احساسات شما را از بین برده و شما را از انجام معامله بازدارد، بدیهی است مادامی که دستتان در جیبتان است و به چیزی فکر نمی کنید جای سرمایه شما امن است. این در حالیست که طمع شما را وسوسه کرده تا در مواقعی که نباید معامله کنید دست به انجام معامله بزنید. بنابراین طمع بسیار خطرناک است.

خطرات طمع

طمع شما را وادار می کند تا غیرمنطقی و غیرمعقولانه عمل کنید. این رویه برای معامله گران به شکل زیر نمود می یابد: انجام معاملات اعتباری، معامله کردن بیش از حد (اورتریدینگ)، نگاه کردن زیاد بازار و یا پافشاری بر نگه داشتن سهامی که معتقدید مدت ها پیش باید می فروختید!

وقتی بیشتر فکر می کنیم می بینیم طمع شاید تفاوت خیلی زیادی هم با یک قرص روانگردان نداشته باشد! چراکه باعث می شود وقتی حسابتان پر است دیوانه وار عمل کنید. وقتی به نقطه ای می رسید که طمع تصمیمات معامله گری شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد، در واقع آنجاست که کنترل خود را از دست داده اید.

غلبه بر طمع

همچون بسیاری از اصول معامله‌گری دیگر که باید برای آنها سزاوارانه تلاش صورت گیرد، غلبه بر طمع نیز مستلزم تلاش و ریاضت زیاد است. غلبه بر طمع قطعاً آسان نیست اما شدنی است. تمام مسئله اینست: باید ضمیر خود را رام کنید.

باید بپذیرید که همیشه و در همه دفعات نمی‌توانید معامله درست داشته باشید. به عبارتی مواردی وجود خواهد داشت که نمی توانید همه نوسان ممکن یا یک نوسان شیرین کوچک را بگیرید.

اما بدانید معامله در بورس همین است. وقتی پذیرفتید که بازار بزرگتر از شماست و اشتباه کردن امری طبیعی است، آنگاه می توان بر برنامه‌ و استراتژی معاملاتی تمرکز کرد و تسلیم طمع نشد.

بسیاری از معامله گران موفق ترجیح می دهند خوش شانس باشند تا اینکه خوب باشند! برای آنها بهتر است که موفقیت را به شانس ربط دهند تا مهارت های خودشان! ممکن است چنین کاری برای ضمیر فرد خوب نباشد اما قطعاً برای سالم بودن روح و روان معامله گری آنها خوب است و احتمالا هم این یکی از رازهای معامله گری است. خلاصه مطلب اینکه سعی کنید خوک نباشید تا سلاخی نشوید.

مترجم: امیر پورتیمور

منبع: دیلی اف اکس