شاخص بیکاری در آمار ایران براساس دو ساعت کار در هفته تعیین می‌شود. یعنی کسانی که در هفته کمتر از دو ساعت کار می‌کنند جزو افراد بیکار به‌شمار می‌آیند.

 تعریف و معیاری که مرکز آمار ایران برای تعیین نرخ بیکاری در کشور استفاده می‌کند به نظر می‌رسد گویای وضعیت کاملی از اشتغال نباشد چراکه بعضا افراد علاقه‌مند هستند بیش از دو ساعت در هفته کار کنند و کاری نمی‌‌یابند اما طبق این آمار جزو افراد شاغل محسوب می‌شوند. همچنین میزان بیکاری پنهانی که در اقتصاد کشور وجود دارد در این آمار به خوبی روشن نیست. بخشی از این موضوع مربوط به میزان مشارکت اقتصادی است که در این آمار کاملاً قابل شناسایی نیست. وقتی از فرد بیکاری سوال می‌شود که جویای کار هستی و پاسخ طرف منفی است نشان از ناامیدی و بی‌انگیزگی شخص از بازار کار است اما به هرحال این فرد جزو نیروی کار به حساب نمی‌‌آید. این موضوع باعث می‌شود که نرخ بیکاری کمتر از آنچه هست نمایانده شود. این مشکلات و مسائل دیگر وجود دارند اما به نظر می‌‌رسد راه دیگری برای تعیین میزان بیکاری در کشور نیست و به هرحال معیارهای آماری از شاخص‌های کلان اقتصادی هرچه باشند، آنچه اهمیت دارد بررسی روندی این آمار است. لذا لازم است تا نرخ‌‌های بیکاری که ممکن است براساس معیارهای مختلف محاسبه شوند با موارد مشابه خودشان در داخل و خارج از کشور مقایسه شوند. پرواضح است که اگر معیار تغییر کند، با یک جهش آماری مواجه می‌شویم که دیگر این رقم ادامه‌دهنده روندهای گذشته نیست و نمی‌تواند ارزیابی درستی از شاخص مورد نظر ارائه کند.

نرخ بیکاری در کشور به صورت ماهیتی بی‌معناست و آنچه به آن اهمیت می‌بخشد و در بررسی‌های اقتصادی مفید تلقی می‌شود، مقایسه آن با آمارهای گذشته است. البته توجه همزمان به نرخ مشارکت در بررسی نرخ بیکاری ضروری است. پس از آن است که می‌توان شمایی از آنچه در بیکاری و اشتغال و اینکه چه فراز‌ها و فرودهایی را طی کرده‌اند به دست آورد. از طرف دیگر نکته‌یی که در این میان اهمیت دارد در نظر گرفتن تفاوت معیارهای آمارگیری در بین کشورهای متعدد است. بسیاری از کشور‌ها برای بررسی وضعیت کلان اقتصادی خود برخی شیوه‌ها و معیارهای آماری را با کشورهای دیگر یک‌سان در نظر می‌گیرند تا آمار به دست آمده ملاک خوبی برای مقایسه وضعیت‌ اقتصادی خود با آن کشور‌ها باشد. لذا لازم است تا در تطابق این آمار همواره به تعریف توجه داشت. لذا می‌توان تعاریف را به نحوی تعیین کرد که تنها با سال‌های گذشته مورد بررسی قرار نگیرد و از جهتی با دیگر کشور‌ها نیز قابل مقایسه باشد.

هر طور که آمارهای اقتصادی را تعریف کنیم اعداد آن به خودی‌خود معنا ندارند و تنها در صورتی می‌توانند یکی از ملاک‌های تشخیص وضعیت جامعه باشند که در کنار دیگر رقم‌های این شاخص در دوره‌های متعددی قرار گیرند. بررسی روندهای آماری این ارقام است که می‌تواند بر دیگر شاخص‌های کلان اقتصادی تاثیرگذار باشد. بررسی نرخ بیکاری در کشور شاید وضعیت اشتغال را در سال‌های اخیر به خوبی تعیین کند و سهم بیکاری در دوره‌های متعدد زمانی را نشان دهد اما برداشت‌هایی که از این ارقام صورت می‌گیرد مانند پیش‌بینی و ارزیابی نرخ بیکاری و مشارکت اقتصادی، چندان دقیق نخواهد بود و انتظار تحلیل درستی از این شاخص‌ها وجود ندارد. بنابراین معیار این آمار هرچند به اعتقاد برخی کار‌شناسان دقیق نیست و اطلاعات دیگری از وضعیت اشتغال را نمایان نمی‌کند اما تغییر معیارهای انداز‌ه‌گیری نرخ بیکاری نیز سیاست درستی نخواهد بود.