ماشین کیلو 250 هزار ، درهم ببری کیلو 150 هزار
دیشب پای تلوزیون لمیده بودم و داشتم با اهل خونه به صحبتهای رییس گوش می دادم که یه مرتبه برادر زن نخراشیده ام زنگ در رو زد و پرید تو خانه گفت : داداش تو که این همه وقت ما را واسه خرید ماشین سرکار گذاشتی دیگه ماشینت دوزار هم نمی ارزه چون از فردا خودروسازان وطنی همشون کیلیویی می فروشن و تو هم سرت بی کلاه می مونه !
من هم که دستپاچه شده بودم گفته آخه چرا ؟ برادر زنم هم گفت چون رییس گفته کیلویی هم که باشه گرونه ، خارجی وارد می کنیم هلو بی تعرفه ! حالا اگه پایه ای دو سه تا ماشینات را معامله کنیم تا بیشتر ضرر نکردی، من هم قبول کردم ..
اون پرسید پرایدت کیلو چند؟ گفتم مبادله ای اش کیلو بیست هزار تومان اما معامله ایش کیلو سی هزار تومان خلاصه وسطش را گرفتیم بیست و پنج هزار تومان و به عیال گفتم ترازوی آشپزخونه را بیاره تا پرایدو بکشیم اما خیلی سخت بود چون تا صبح طول کشید قطعه هاشو جدا کنیم و بکشیم آخرش هم بنده خدا پول گیربکس نداشت موند خونمون تا بره پولش را بیاره !!!
خواهرزن دماغ بریده هم از فرصت سو استفاده کرده و گفت من هم اون اسپورتیج را میخواهم آخه تازه دماغم را کوتاه کردم میخواهم برم مهمونی پز بدم. اون کیلیویی چند ؟ خلاصه به ارژنگ پسرم گفتم چند تا انتگرال گرفت و مساحت ماشین را بدست آورد. از مرسده دخترم هم جرم حجمی اسپورتیج را پرسیدم و بعد کلی محاسبه قیمت در اومد کیلویی دویست و دو هزار تومان، با تخفیف شد کیلویی دویست تا و بعد یک امضای خوشگل پای باسکول انداختم و بارنامه کردم برای دماغ بریده .
حالا دیگه نوبت فی فی خانم همسایه بود که بپره تو خونه و بگه اتیش زدین به مالتون پس کو سهم همسایتون ؟! من گفتم تو دیگه چی میگی گفت منم اون مگان را میخواهم و میخواهم آخه تو این سریال ترکیه ای ها همه مگان دارن خوب منم دلم میخواهد. منم گفتم باشه بیا این یکی هم کیلیویی نود و سه هزار و صد تومان مال تو اصلا می دونی چیه یاد این شعر افتادم آی انار انار کیلو بیست و پنج زار درهم ببری کیلو پانزده زار !
تصمیم گرفتم فردا دم نمایشگاه اعلامیه بزنم خودروی ایرونی کیلو بیست و پنج هزار ، دورگه ( خارجی تولید داخل ) کیلو صد هزار ، اورجینال خارجی کیلو دویست و پنجاه هزار در هم ببری کیلو صدو پنجاه هزار !