برای سرمایه گذاری لازم نیست نابغه باشید.
آزمونهای بازار سرمایه را جدی نگیرید
شاهين ياسمي
«وارن
بافت» میگوید: «لازم نیست نابغه باشید. سرمایهگذاری یک بازی نیست که
در آن شخصی باIQ =160 بر شخص دیگری با IQ = 130 پیروز شود.»
«وارن
بافت» و «جورجی شوارتز» هر دو از پیشگامان سرمایهگذاری هستند و هر
دو، استراتژیهای سرمایهگذاری منحصر به فرد و کاملا متفاوتی دارند که
با به کارگیری درست و بجای آنها به موفقیت دست یافتهاند. بافت و
شوارتز هر دو سرمایهگذار، مبتکر و نابغهاند و میتوان در زمینه
سرمایهگذاری آنها را معادل «توماس ادیسون» و «الکساندر گراهام بل» در
نظر گرفت. اما این به این معنا نیست که شما الزاما باید نابغه باشید تا
بتوانید سرمایهگذار موفقی شوید.
البته
ممکن است اگر شما بخواهید تمام کارهای بافت و شوارتز از قبیل ایجاد و
تکمیل یک روش سرمایهگذاری تازه و مبتکرانه را انجام دهید، نیازمند نبوغ
و ابتکار باشید، اما به این نکته توجه کنید که اگر برای اختراع لامپ
لازم باشد توماس ادیسون باشید، برای روشن کردن یک لامپ هم لازم نیست
توماس ادیسون باشید. پس وقتی یک نابغه روشهای ذهنی و راهبردهای
سرمایهگذاری تدوین کرده، دیگر سرمایهگذاران حرفهای در مسیر
مشخصشده گام برمیدارند و با دقت از راهبردها و توصیهها پیروی
میکنند.
بافت
و شوارتز خصوصیات مشترک دیگری نیز دارند. هر دو آنها مرد هستند،
در آمریکا زندگی میکنند، عینک میزنند، با زنی ازدواج کردهاند که
اسمشان «سوزان» است و همچنین عقاید سیاسی مشابهی دارند و برای مثال هر
دو به تامین بودجه به درخواست «هیلاری کلینتون» کمک کردند. اما هیچ
کدام این موارد ربطی به موفقیت آنها در سرمایهگذاریشان ندارد.
چند
روز پیش شاهد برگزاری آزمونهای بازار سرمایه بودیم و شاید برایتان
جالب باشد که بدانید بافت و شوارتز یک خصوصیت مشترک دیگر هم دارند؛
آنها در هیچ کدام از آزمونهای مربوط به سازمان بورس و اوراق بهادار که
مرتبا از کارمندان شرکتهای «والاستریت» گرفته میشود، شرکت
نکردهاند.
بافت
در سال ۱۹۹۱ میلادی مدیرعامل شرکت «برادران سالومون» شد. او خاطره
جالبی از آن دوران دارد که شنیدن آن از زبان خودش خالی از لطف نیست.
وی در اینباره میگوید: «در آن زمان قانونی وجود داشت که براساس آن
چون من کارمند یک شرکت کارگزاری بودم باید در آزمون سری ۷ (کارگزاران
سهام) شرکت میکردم. اما آنقدر آن را به تاخیر انداختم تا آنجا را ترک
کردم، زیرا مطمئن نبودم که بتوانم آن را با موفقیت پشت سر بگذارم.»
جالبتر این است که شوارتز پیش از اینچنین آزمونی را در حرفه خود تجربه
کرده و بهطور شرمآوری در آن مردود شده بود.
شوارتز
در اینباره میگوید: «زمانی فرا رسید که گواهینامهای برای تحلیلگران
اوراق بهادار صادر شده بود که نوعی گواهینامه حرفهای محسوب میشد. پس
از آنکه برای مدتی از آن اجتناب یا بهتر بگویم از آن فرار کردم، در
آزمون شرکت کردم و در تمام موضوعات آزمون رد شدم. به یاد دارم که در
آن زمان به دستیارم گفتم که او حتما باید در این آزمون موفق شود.
چندی بعد متوجه شدم، این گواهینامه تنها تا شش یا هفت سال دیگر اعتبار
و اهمیت دارد و تا آن زمان یا به حدی پیشرفت میکردم که احتیاجی به آن
نداشتم یا با شکست مواجه میشدم که در هر دو صورت، دیگر احتیاجی به
آن گواهینامه نداشتم.»
در
شرایطی که دو نفر از بزرگترین سرمایهگذاران جهان در چنین آزمونهای
حرفهای رد میشوند یا از مردود شدن در آنها واهمه دارند، جای
تعجب و سوال دارد که ارزش واقعی این گواهینامهها چیست؟! اگر بافت و
شوارتز، هیچ یک چنین گواهینامهای ندارند، پس ما نیز برای رسیدن به
کامیابی و موفقیت در سرمایهگذاری، به احتمال قریب به یقین نیازی به آن
نداریم. آنچه انجام آن برای ما لازم است، پیروی از عادات ذهنی و روشهایی
مشابه وارن بافت، جورجی شوارتز و دیگر غولهای سرمایهگذاری است.
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۱۲/۰۷ ساعت 14:2 توسط تیم راهبریEPSNEWS
|