کاهش بهای ارز در بازار آزاد در هفته گذشته، همراه شد با مصاحبه‌هایی از سخنگوی مرکز مبادلات ارزی و البته وزیر اقتصاد کشور که این روند کاهش ادامه خواهد داشت و در آینده نزدیک، شاهد سقوط بهای ارز در بازار آزاد خواهیم بود. امروز وضعیت هوای بازار ارز گونه دیگری است، اما فردا چگونه است؟

به گزارش «تابناک» در هفته گذشته، بهای ارز در بازار آزاد طی دو روز شاهد سقوطی یکباره بود که توانست بهای دلار را تا سیصد تومان کاهش دهد. این امر فرصت خوبی برای مسئولان اقتصادی کشور بود که بلافاصله سخن از گشایش‌ها در بازار ارز و ادامه روند کاهشی نرخ ارز در بازار آزاد بگویند؛ البته جای خالی سخنان رئیس کل بانک مرکزی در این میان دیده می‌شد و شاید محمود بهمنی به فراست در‌یافته بود که اکنون برای پیش‌بینی آینده ارزی کمی زود است. 

بنا بر این گزارش، امید‌ها بر این بود که روند کاهشی ادامه داشته باشد؛ اما امروز آب و هوای بازار ارز چیز دیگری می‌گوید. روند افزایشی نرخ ارز دوباره آغاز شد تا مصاحبه‌ها و سخنان وزیر اقتصاد و رئیس مرکز مبادلات ارزی ناکام بماند! 

متأسفانه دقیقاً مشخص نیست، مسئولان اقتصادی کشور راجع به آینده ارزی کشور بر چه اساس و معیاری سخن می‌گویند. در حالی که طی ماه‌ها اخیر، سخنان بسیاری از کنترل دولت بر بازار ارز و تأثیر بسزای مرکز مبادلات ارزی بر ثبات نرخ ارز در کشور شنیدیم و حتی شمس‌الدین حسینی در برهه‌ای تا آنجا ‌پیش رفت که سخن از جمع کردن بازار موازی ارز گفت، ‌همچنان بازار ارز نشان می‌دهد که از کنترل دولت تا انداره‌ای بیرون است و عرضه و تقاضای ارز را در دستور کار خود برای تعیین نرخ دارد. 

روند کاهشی نرخ ارز در هفته گذشته، البته دلایل مشخصی داشت؛ نخست اخباری مبنی بر رفع تحریم‌ها و دیگری تلاش مرکز مبادلات ارزی برای افزایش عرضه ارز. همین دو دلیل کافی بود تا بازار روند کاهشی در بها ‌را تجربه کند و همچنین این امر نشان داد که تغییر در شرایط روانی بازار و کمی افزایش عرضه تا چه اندازه‌ای می‌تواند بازار ارز را در کنترل گیرد. 

گویا این روز‌ها، مسئولان اقتصادی کشور تصویر درستی از بازار ارز، با همه تأثیراتش بر اقتصاد کشور، ندارند و پیش بینی آن‌ها به نظر پیش‌بینی از وضعیت فردای آب و هواست. البته پیش بینی‌هایی که بیشتر نا‌درست نیز از آب درمی‌آیند، اما نکته ‌اینجاست که گویا سخن از حرکت‌های سینوسی یا رسیدن به ثبات در نرخ ارز، ناشی از عواملی است که خود مسئولان به درستی دریافته‌اند که تقریبا از کنترل آن‌ها بیرون است. 

چندی پیش پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق ایران، در مطلبی اشاره کرده بود که اکنون کمتر از یک چهارم نیاز ارز برای واردات کشور در مرکز مبادلات ارزی عرضه می‌شود؛ افزون بر آنکه روند طولانی مدت دریافت ارز، بسیاری از وارد کنندگان را به مراجعه به بازار آزاد اجبار می‌کند. 

وی با اشاره به امید وارد کنندگان به ثبات نرخ ارز پس از راه اندازی مرکز مبادلات ارزی اشاره کرده بود که: پس از یک ثبات نسبی و اعتماد واردکنندگان به این سازوکار، کاستی‌ها و مشکلات و کمبود‌ها به تدریج خود را نشان دادند و نتیجه آن شد که نرخ ارز در بازار دوباره از نرخ ارز مرکز مبادلات فاصله گرفت و به عبارت دیگر، راه خود را از آن جدا کرد. 

وی مطرح کرد‌، پرسش جدی و اساسی از سیاستگذاران پولی و ارزی کشور این است که چرا به جای مدیریت بازار ارز بر مبنای واقعیت‌ها و با محاسبه و پیش بینی درآمد‌ها و ذخایر ارزی قابل استفاده، به روش وعده و وعید دادن برای تسکین موقت بازار و درست کردن گلوله برفی از مشکلات و‌‌ رها ساختن آن از بام اقتصاد کشور اقدام کرده‌اند تا این گلوله کوچک به مرور زمان، به بهمنی بزرگ تبدیل شود که به هیچ روی نتوان آن را مهار کرد؟!

این یک پرسش اساسی است؛ چرا رفتار برخی مسئولان کشور در این روز‌ها در خصوص بازار ارز به گونه‌ای است که انگار آب و هوای روز آینده را پیش بینی کنند، آن هم با فاصله بسیار از واقعیات. چرا روند برخورد‌ها با بازار ارز به گونه‌ای است که دولت و بانک مرکزی این روز‌ها تنها منتظر بروز اتفاقات در بازار ارز و طلا هستند تا بنا بر آن ‌سخنرانی کرده و دست به کار شوند؟ 

مگر نه این است که مدیریت بازار از وظایف اصلی نهادهای اقتصادی کشور است و مگر نه آنکه دولت می‌تواند در صورت لزوم، چنانچه در هفته گذشته دیدیم، ابتکار عمل را در دست گرفته و برای یک ‌بار هم که شده، پیش از بازار اقدام به عمل کند؟ 

هوای این روزهای بازار ارز کشور، اگر نگوییم توفانی اما مسلماً آفتابی نیست. در این میان، مسئولان اقتصادی تنها به گزارش رویدادهای هوا‌شناسی بازار ارز مشغولند و پیگیری برنامه‌های سابق بدون در نظر آوردن شرایط روز، گویا آن چیزی است که فعالیت روزمره این مسئولان را تشکیل می‌دهد. 

امروز نرخ ارز برای این در بازار آزاد دوباره رشد می‌کند که برنامه دقیقی برای کنترل بازار ارز و استفاده از فرصت‌های پیش آمده در دست نیست. همین امر را در خصوص بازار طلا، تورم و دیگر موضوعات اقتصادی ‌کشور نیز می‌توان برای نمونه آورد. البته این بی‌برنامگی و سردرگمی و انفعال، موضوع امروز و دیروز هم نیست، بلکه سابقه‌ای طولانی‌تر دارد!