چشمانداز ناروشن نفت و تهدید بلندمدت ایران
ساعت ۲۴- روزهایی بود که شلیک یک گلوله از تفنگ یک سرباز مستقر در یکی از کشورهای نفتخیز یا وزش باد شدید در یکی از کشورهای صادرکننده نفت، بازار را به سمت اضطراب ناشی از کاهش عرضه هدایت و قیمتها روندی فزاینده را تجربه میکردند.
اما حالا امروز با توسعه تولید نفت روسیه و امریکا و کشورهایی که در مسیر استفاده از «شیل» هستند عرضه نفت را چنان متنوع و پرشتاب کردهاند که تا سال ۲۰۵۰ کمبودی به چشم نمیآید. این اتفاق تهدیدی برای کشورهای صادرکننده نفت مثل ایران است که درآمد ارزیاش از همین منبع حاصل میشود. گزارش فریدون خاوند را میخوانید:
شیل دوباره روآمد
حدود دو ماه پیش، بیست و چهار کشور صادر کننده عضو و غیرعضو «اوپک» تصمیم گرفتند برای مقابله با رکود شدید بازار نفت تولید خود را جمعا یک میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در روز کاهش دهند. به رغم افزایش ۶۲ در صدی بهای نفت در پایان ژانویه امسال در مقایسه با زمان مشابه سال گذشته، امید بستن به تکرار دوره طلایی نفت بالای بشکهای صد دلار، به خوشبینی زیاد نیاز دارد. در واقع کالایی که طی یک دوران بسیار طولانی «طلای سیاه» نام گرفته بود، زیر فشار دگرگونیهای بزرگ اقتصادی و سیاسی و زیست محیطی، تلالو دیرینه خود را از دست داده و به ویژه، هم در کوتاهمدت و هم در درازمدت، با خطر فراوانی عرضه روبرو است. زبانه کشیدنهای بهای نفت به دلایل زود گذر، نمی تواند این واقعیت بنیادی را پنهان کند که ترس از کمبود این کالا هم در کوتاه مدت و هم در درازمدت کم و بیش از میان رفته، مگر آنکه جهان با یک سلسله تنشهای انفجارآمیز ژئو پولیتیک روبرو بشود.
بازار جهانی نفت در کوتاه مدت
حدود دو ماه پیش، بیست و چهار کشور صادر کننده عضو و غیر عضو «اوپک» تصمیم گرفتند برای مقابله با رکود شدید بازار نفت تولید خود را جمعا یک میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در روز کاهش دهند. نقش اصلی را، در دستیابی به این توافق غافلگیر کننده، عربستان سعودی بر عهده داشت. در واقع ریاض، که طی یک دوره نسبتا طولانی برای خارج کردن رقبا و به ویژه تولیدکنندگان نفت غیرمتعارف (شیل) در آمریکا به سیاست افزایش تولید ولو به بهای فروریزی قیمت نفت روی آورده بود، بار دیگر به روش سنتی در راستای کاهش عرضه برای بالا بردن قیمت متوسل شد و در این راه، حتی حاضر شد از سیاستی بسیار انعطافپذیر در رابطه با ایران، دشمن دیرینه خود، پیروی کند. این توافق با تردیدهای فراوان همراه بود. چه کسی میتوانست تضمین کند که کشورهای امضا کننده به آن پایبند خواهند ماند و، همانند آن چه بارها اتفاق افتاده، سر هم کلاه نخواهند گذاشت؟
با این حال بازار جهانی نفت این توافق را جدی گرفت، زیرا درست یا نادرست به این نتیجه رسید که سازمان «اوپک»، با وجود تنشهای بسیار شدید درونیاش، هنوز توانایی خود را در اتخاذ تصمیم برای تاثیر گذاری بر بازار جهانی نفت از دست نداده است. زیر تاثیر این توافق بود که بهای نفت برنت دریای شمال هماکنون پیرامون هر بشکه ۵۶ دلار نوسان میکند، حال آنکه یک سال پیش تنها ۳۴ دلار بود. البته بهای نفت هنوز ۵۰ دلار پایینتر از سطح آن در نیمه نخست سال ۲۰۱۴ میلادی است. ولی همین افزایش بیست و دو دلاری هم، برای کشور هایی که خزانهداریشان زیر فشار سقوط بهای نفت در وضعیتی زار قرار گرفته بود، یک روزنه تنفس به وجود آورد. آیا این روزنه می تواند دوام داشته باشد؟
این واقعیت را باید در نظر گرفت که روی دیگر افزایش اخیر بهای نفت، همان طور که پیشبینی میشد، جان گرفتن دوباره تولید کنندگان نفت غیرمتعارف (شیل) در ایالات متحده آمریکا است. در واقع تا پیش از توافق کشورهای عضو و غیرعضو «اوپک»، با توجه به سقوط بهای نفت، تولیدکنندگان «شیل» در امریکا قدرت رقابت خود را از دست داده و یکی پس از دیگری دکلهای حفاریشان را تعطیل میکردند. ولی به تازگی سه تحول مهم موقعیت آنها را در عرضه نفت به گونهای قابل ملاحظه بهتر کرده است :
- با افزایش قیمت نفت در بازار، تولید کنندگان آمریکایی که با قیمتهای پایین توانایی عرض اندام نداشتند، دوباره از یک حاشیه مانور نسبتا راحت برخوردار شده اند.
- با پیشرفتهای فنی و افزایش بهره وری، هزینه تولید نفت «شیل» پایین رفته و توان رقابت تولید کنندگان بیشتر شده است.
- رییس جمهوری تازه آمریکا به موانع زیست محیطی در رابطه با تولید نفت «شیل» حساس نیست و هدف اصلی او دستیابی به خود کفایی برای آمریکا در عرصه نفت و گاز و عدم نیاز این کشور به دریافت سوخت فسیل از خاورمیانه است. این نیز زمینه مساعد تری را برای افزایش تولید نفت و گاز «شیل» در امریکا فراهم می آورد. با توجه به همه این عوامل، استقرار دکلهای حفاری در صنعت نفت آمریکا بار دیگر شتاب گرفته است.
پیامد این رویداد را به آسانی میتوان پیشبینی کرد : افزایش تولید نفت در آمریکا که طبعا کاهش عرضه این کالا را از سوی «اوپک» جبران میکند. به بیان دیگر، بیست و چهار کشور عضو و غیر عضو «اوپک»، با تصمیم خود در راستای کاهش عرضه به منظور بالا بردن قیمت نفت، عملا به تولید کنندگان از نفس افتاده نفت «شیل» در آمریکا جان تازه بخشیدهاند. توافق کشورهای عضو و غیر عضو «اوپک» برای کاهش یک میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه از سقف تولیدشان در روز تا ماه ژوئن آینده اعتبار دارد. اگر این کشورها به این نتیجه برسند که کاهش عرضه نفت از سوی آنها به افزایش عرضه از سوی تولیدکنندگان نفت «شیل» در آمریکا منجر میشود، آیا همچنان به سیاست مهار تولید به منظور بالا بردن قیمت نفت وفادار خواهند ماند؟
این خطر وجود دارد که واقعیتهای کنونی بازار و افزایش شمار دکلهای نفت «شیل» در آمریکا باعث شود که تولید کنندگان عضو و غیرعضو «اوپک» توافق بر سر عرضه را حتی زود تر از موعد تعیین شده برهم بزنند و بار دیگر به سیاست افزایش تولید به منظور بالا بردن سهم خود از بازار جهانی نفت روی بیاورند. این سناریو، که طبعا سقوط دوباره قیمت نفت را در پی دارد، کابوس تولیدکنندگان و شرکتهای بزرگ نفتی است. گمانهزنی بر سر این سناریو، و یا سناریوهای «آلترناتیو»، به گونهای محسوس بر تحولات اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۷ میلادی سنگینی خواهد کرد.
بازار جهانی نفت در درازمدت
اگر دراز مدت را در نظر بگیریم، باز هم می توانیم بگوییم که ترس از کمبود نفت و محروم شدن بخشی از جهان از این کالا به گونهای چشمگیر کاهش یافته است. گزارش سالانه و آیندهنگرانه «بریتیش پترولیوم» درباره چشماندازهای انرژی، که بیست و پنجم ژانویه منتشر شد، نشان میدهد که نفت در جهان بسیار فراوان تر از آن است که پیشبینی میشد. گزارش «بریتیش پترولیوم» میگوید که حجم نفت خام قابل استحصال در حال حاضر به ۲۶۰۰ میلیارد بشکه میرسد، که معادل دو برابر مصرف این کالا از حالا تا سال ۲۰۵۰ میلادی است. در گذشتهای بسیار نزدیک، دنیا نگران «پیک اویل» بود. فوارهای را در نظر بگیرید که به ارتفاع معینی رسیده و سپس با حرکتی واژگونه به طرف زمین کج میشود. در گذشتهای نه چندان دور این اطمینان وجود داشت که تولید نفت، به عنوان انرژی استراتژیک و غیرقابل جانشین برای تمدن نوین انسانی، دیگر تا مرز نهایی پیش رفته و زمان کاهش تولید آن به گونهای غیرقابل بازگشت فرا رسیده است. با تکیه بر سناریوی «پیک اویل» و کم شدن تدریجی عرضه نفت در جهان، کسانی پیشبینی میکردند که بهای هر بشکه نفت به چند صد دلار افزایش خواهد یافت.
به گزارش ساعت ۲۴، حتی این احتمال وجود دارد که بخشی از ذخایر نفت خام قابل استحصال، به دلیل عدم نیاز به آن و در نتیجه نبود بازار برای آن، هیچگاه استخراج نشوند و برای ابد زیر زمین باقی بمانند.اگر این سناریو تحقق بپذیرد، کشورهای دارنده منابع نفتی از ترس این که نفتشان در زیر زمین باقی بماند و خریدار پیدا نکند، به رقابت خردکننده با هم خواهند پرداخت تا سهمشان را از بازار نفت حفظ کنند و یا آنرا گسترش دهند. در این صورت نفت نمی تواند گران بشود.حتی اگر این سناریو را خیال پردازانه تلقی کنیم، تردیدی نیست که تمدن انسانی به مرحله «گذار در عرصه انرژی» رسیده است. این گذار به آن معنا است که سوختهای فسیل (زغال، نفت و گاز) به تدریج جای خود را به انرژیهای قابل تجدید (انرژی آفتابی و بادی، سوخت برآمده از گیاهان وغیره...) میسپارند. البته تحقق فرایند «گذار در عرصه انرژی» به زمان نیاز دارد. تولید نفت طی بیست سال اینده از لحاظ مطلق همچنان افزایش می یابد، ولی سهم آن در کل مصرف انرژی از هشتاد و شش در صد در حال حاضر به هفتاد و پنج در صد در سال ۲۰۳۵ کاهش خواهد یافت. همزمان آهنگ افزایش مصرف نفت رو به کاهش میرود و از نیمه دهه ۲۰۴۰ میلادی روند کاهش سال به سال مصرف این کالا آغاز خواهد شد.
حتی بر پایه بعضی پیشبینیها، روند کاهش مصرف نفت ممکن است طی دهه اینده شروع شود.انقلاب انرژی، که یکی از مهمترین تحولات تمدن انسانی را در قرن بیست و یکم میلادی رقم خواهد زد، دربردارنده هشداری مهم برای همه کشور هایی است که هنوز نتوانستهاند از مصیبت وابستگی به نفت و گاز رهایی یابند. اگر این کشورها نتوانند زمینهگذار اقتصادشان را به دوران پسا نفت فراهم بیاورند، پا به پای افول نفت در کام انحطاطی غیرقابل بازگشت فرو خواهند رفت.