درسهایی از نامهی وارن بافِت به مجمع سالیانه شرکتBerkshire Hathaway (مارس 2013)
وبلاگ مهندس مشمول
شرکت برکشایر یک هلدینگ عظیم سرمایهگذاری با 288,500 کارمند است که در زمینههای متعددی سرمایهگذاری کرده است؛ از شرکت کوکا کولا گرفته تا GEICO غول بیمه در آمریکا. در حال حاضر هر سهم برکشایر در کلاس A بیش از 150هزار دلار قیمت دارد (قیمت هر سهم در کلاس B یک هزاروپانصدم آن یعنی حدود 100 دلار است) و ارزش بازار شرکت حدود 254 میلیارد دلار است (چیزی حدود 4 برابر ارزش بازار بورس ایران به نرخ ارز مبادلهای!!) و وارن بافت به تنهایی مالک حدود 13% از آن است.
وارن بافت همیشه در ابتدای گزارشهای سالیانه، عملکرد کلی شرکت نسبت به شاخص S&P500 را برای کلیه سالهای شرکت از بدو تاسیس تا کنون درج میکند و با این کار بر این نکته تاکید میکند که عملکرد شرکت در دراز مدت اهمیت دارد نه نوسانات کوتاه مدت قیمت سهام. در طول 48 سال گذشته (از 1964 تا 2012) بطور متوسط بازده مرکب سالیانه شرکت حدود 19.7% یعنی 10% بالاتر از شاخص S&P500 بوده است و این چیزی است که وارن بافت به عنوان هدف اولیه خود در بدو تاسیس از آن یاد میکند و از دست یافتن به آن به خود افتخار میکند.
وارن بافت گزارش سالیانه را با این خبر بد آغاز میکند: "وقتی در سال 1965 کنترل برکشایر را بدست گرفتم فکر نمیکردم سالی برسد (2012) که در آن با وجود کسب 24.1B دلار سود، برای نهمین بار در این 48 سال، رشد ارزش دفتری شرکت از رشد شاخص S&P500 کمتر باشد!" (رشد سال 2012 شرکت 14.4% و رشد شاخص S&P500 حدود 16% بوده است). وارن بافت معتقد است که وقتی شرایط بازار خیلی وخیم میشود عملکرد برکشایر خیلی بهتر از کل بازار است. دلیل این امر را باید در روش انتخاب سهام وارن بافت جستجو کرد: "همیشه سهام کسب و کاری را بخرید که در بدترین شرایط اقتصادی بتواند سودآوری خود –هر چند اندک- را حفظ کند".
خبر بد دوم وی به سهامدارن، عدم موفقیت وی در شکار فیل برای شرکت در سال گذشته است. اما بلافاصله اضافه میکند که خوشبختانه در فوریه سال جاری توانسته با سرمایهگذاری 12B دلار از درآمد برکشایر در سال قبل، نصف شرکت هلدینگی که توسط دوستش Jorge Paulo اداره میشود را خریداری کند. او همچنین قول میدهد که در سال جاری همراه با معاونش چارلی مانگر لباس شکار بر تن میکنند و دنبال شکار فیلهای بهتر میروند!
وارن بافت از شرکتهای BNSFT،Iscar ، Lubrizol،Marmon Group و MidAmerican Energyبه عنوان 5 موتور نیرومند غیر بیمهای برکشایر یاد میکند که در سال مالی قبل طبق پیشبینی او عمل کردهاند و بیش از 10B دلار برای برکشایر سود ساختهاند.
GEICO و سایر شرکتهای بیمه، موتورهای بیمهای برکشایر هستند که در سال قبل علاوه بر آوردن 73B دلار نقدینگی در گردش به شرکت (چیزی که وارن بافت آن را "پول رایگان" مینامد)، سود 1.6B دلاری را به همراه آوردهاند. وارن بافت میگوید: "وقتی من نعمتهای خود را برمیشمارم، GEICO را دوبار میشمارم!". وارن بافت از این بابت از این صنعت خشنود است که اول پول بیمه را میگیرد و بعداً دیون مربوطه را پرداخت میکند و از اینرو صنعت بیمه را مثالی از داشتن خدا و خرما با هم تلقی میکند (یا به قول خودش اینجا تنها جایی است که میتوان کیک را خورد و همزمان هنوز آن را داشت!).
وارن بافت از Todd Combs و Ted Weschlerبه عنوان دو مدیر سرمایهگذاری بسیار باهوش و خردمند یاد میکند که توانستهاند حاشیه سود مجموعه تحت کنترل خود در سال قبل را، دو رقم بیشتر از شاخص S&P500 محقق کنند. از اینرو سرمایه تحت اختیار آن دو را به بیش از 5 میلیارد دلار افزایش داده و به همگان اطمینان داده که این دو جوان، بعد از مرگ او و چارلی مانگر بخوبی از عهدهی ادارهی برکشایر بر میآیند.
شرکتهای American Express، Coca-Cola، IBM و Wells Fargo چهار شرکت بزرگی هستند (موسوم به Big Four) که برکشایر بخشی از سهام آنها را دارد و در سال گذشته سهام خود در این شرکتها را افزایش داده است چرا که وارن بافت معتقد است: « Too much of a good thing can be wonderful».
وارن بافت از مدیرعامل زیر مجموعهها که در تخصیص داراییها به پروژههای ارزشمند از «عدم قطعیتها» مینالند انتقاد میکند و میگوید: "وقتی بسیاری از سرمایهگذاریهای گذشته از عایدی و گردش وجوه نقد عالی منفعت میبرند چرا باید صحبت از عدم قطعیت نمود؟". او تاکید میکند: "در سال 2012، حدود 10B دلار در داراییهای ثابت و تجهیزات سرمایهگذاری کردهایم. من و چارلی عاشق سرمایهگذاری در پروژههای ارزشمند هستیم و در این راه بجای گوش دادن به هشدار کارشناسان، به آهنگ جدید Gary Allan گوش میدهیم" (که میگوید: هر رگباری پایان مییابد، بارانش تمام میشود. درست مثل هر شب تار که سرانجام روز میشود. هر قلب شکسته التیام میابد. درست مثل هر رگباری که پایان مییابد، بارانش تمام میشود!)
Every storm runs, runs out of rain. Just like every dark night turns into day. Every heartache will fade away. Just like every storm runs, runs out of rain!
و در پندی به مدیرانش میدهد: «مسلماً آینده قطعی نیست. آمریکا از سال 1776 تا بحال با عدم قطعیتهای ناشناخته متعددی مواجه بوده است و در آن شکی نیست. اما نکته این است که گاهی مردم بر عدم قطعیتهای متعدد تمرکز میکنند و گاهی کاملاً آنها را نادیده میگیرند، صرفاً به این جهت که در گذشتهی نزدیک اتفاقی رخ نداده است! بیزنس آمریکا مسلماً در آینده نیز خوب عمل خواهد کرد. بازار سهام آمریکا نیز خوش خواهد درخشید چرا که سرنوشت آن با تجارت درآمیخته است. مسلم آن است که افتهای موقت حتماً وجود خواهند داشت. اما باید بدانید که مدیران و سرمایهگذاران در بازیای مشارکت میکنند که عمیقاً با منافع آنها سر و کار دارد [و از اینرو محکوم به پیشرفت است]. در قرن بیستم چهار جنگ پرهزینه اتفاق افتاد؛ دوران رکود بزرگ را به خود دید؛ افتها و بحرانهای متعدد را تجربه کرد، اما با این حال صرفنظر از سودهای تقسیمی سالانه، شاخص داو جونز در این قرن از 66 به 11497 رسید (174 برابر شد). من و چارلی معتقدیم که وقتی یک بازی این چنین جالب است، ریسک بیرون بودن از آن خیلی بیشتر از بودن در آن است. به همین خاطر، خروج از بازار به دلیل رو شدن چند کارت ناخوشایند (همان هشدارهای کارشناسان! و جزر و مدهای طبیعی بیزنس) را کاری بسیار اشتباه میدانیم. اگر شما مدیری در مجموعهی من هستید که پروژهی بزرگ و سودآوری در دست دارید و نگران سرنوشت کوتاه مدت آن هستید به من زنگ بزنید تا این بار را از دوشتان بردارم (و به دیگری بسپارم!).»
برنامهی من و چارلی افزایش ارزش ذاتی سهام برکشایر از طرق زیر است:
1- افزایش عایدی شرکتهای زیر مجموعهی شرکت.
2- افزایش سودآوری زیر مجموعههای شرکت با خرید و ادغام شرکتهای جدید در آنها.
3- مشارکت در گسترش شرکتهای سرمایهپذیر.
4- بازخرید سهام برکشایر در حجم و قیمتی مناسب نسبت به ارزش ذاتی آن.
5- خرید گاهگدار شرکتهای بزرگ (شکار فیل).
اطمینان داشته باشید که برکشایر بر زیرساختهای استواری بنا شده است. یک قرن است که BNSFT و MidAmericanEnergy نقشی اساسی در اقتصاد آمریکا دارند و به این نقش ادامه خواهند داد. شرکت BNSFT حدود 15% از کل خدمات حمل و نقل بین شهری در آمریکا را بر عهده دارد. شرکت MidAmericanEnergy که 90% از سهام آن متعلق به برکشایر است، دومین شرکت بزرگ برق منطقهای آمریکاست که در 10 ایالت خدمات ارائه میکند. بیمه کماکان برای صنعت و مردم مهم خواهد بود و هیچ شرکتی منابع عظیم برکشایر در این زمینه را ندارد. به همین خاطر است که من و چارلی چشمانداز برکشایر را خیلی دوست داریم. در بخش بیمه در سال گذشته، علاوه بر کسب 73 میلیارد دلار نقدینگی رایگان برای شرکت که در سرمایهگذاریها از آن استفاده کردیم، سود خالص 1.6B دلاری را پس از کسر هزینهها و پرداخت خسارات به بیمه شدگان به جا گذاشته است. این درست مثل آن است که یک وام گرفته باشید و در عین حال بانک سود هم به شما پرداخت کرده باشد! همین جذابیت باعث شده رقابت در این صنعت شدید باشد ولی همهی رقبا در پایان سال سود خالص کنار نمیگذارند و اغلب با زیان مواجه میشوند. عملکرد فوقالعادهی برکشایر در این صنعت (خصوصاً بیمهی اتکایی) مدیوت مدیران بینظیر برکشایر مثل Ajit Jain است. آجیت با درایت بینظیر خود از سال 1985 تا کنون ضمن امضا کردن قرادادهای متعدد، از مواجه کردن برکشایر با ریسکهای نامعقول برکنار داشته و میلیاردها دلار عایدی برای شرکت به ارمغان آورده است. اگر در روز مجمع او را دیدید به نشانهی احترام، تا زانو در برابر او تعظیم کنید!
سیاست من و چارلی آن است که راههای متعدد و چند لایهای را برای سرازیر کردن وجوه نقد به شرکت باز نگه داریم تا هیچگاه با کمبود نقدینگی مواجه نشویم. هرچند این کار باعث میشود در 99 سال از 100 سال، بازدهی کمتری عایدمان شود، اما در پایان سال صدم وقتی بسیاری از شرکتها ورشکست شدهاند، ما هنوز سرپا هستیم و تمام شبهای همهی این صد سال نیز با خاطری آسوده به خواب رفتهایم!
در بخش دیگری از نامه، وارن بافت اعلام میکند که قصد خرید چندین روزنامهی محلی دیگر است. او معتقد است که علیرغم وجود تلویزیون و اینترنت، خواندن خبرهای محلی در روزنامهی محلی برای ساکنین یک شهر جذابیت ویژهای دارد. ضمن اینکه تبلیغات محلی فقط از عهدهی روزنامهای محلی بر میآید و عایدی تبلیغات اینچنینی تمام هزینهها را پوشش خواهد داد، مشروط بر اینکه یک شهر کوچک فقط یک روزنامه محلی داشته باشد. وی همچنین استراتژی موفق والاستریت ژورنال در فروش اشتراک اینترنتی را یادآوری میکند و از بکارگیری استراتژی مناسب اینترنتی در کنار روزنامه کاغذی استقبال میکند. در بخشی دیگر، از سهامداران دعوت میکند تا در روز مجمع در دومین مسابقهی بینالمللی پرتاب روزنامه شرکت کنند! مسابقهای که در اولین دورهی آن خودش برنده شده بود. در این مسابقه شرکت کنندگان باید یک روزنامهی 36 تا 42 صفحهای را بدون استفاده از باند کشی تا نموده و رول کنند و از خط پرتاب به سمت ایوان ساختمان Clayton (فاصلهی 11 متری) پرتاب کنند!
در بخش دیگری از نامه، با وضوح و سادگی هر چه تمامتر توضیح میدهد که چرا برکشایر مایل نیست که هیچ سود نقدی بین سهامداران تقسیم کند. او با ارائهی اعداد و ارقام و طی مثالی بسیار ساده که برای همگان قابل فهم است، مزایای این کار را بیان میکند و معتقد است که بجای تقسیم سود نقدی اجباری بین 600 هزار سهامدار برکشایر، بسیار عاقلانهتر آن است که هر سهامدار برای کسب وجوه نقد، به قدر نیاز سهام خود را در قیمتی معادل 1.25 برابر ارزش ذاتی (رقم معمول معاملهی سهام برکشایر) بفروشد؛ کاری که هفت سال است خود وی انجام میدهد (در هفت سال گذشته وی بطور متوسط هر سال حدود 4% از سهام خود را فروخته است و با این حال ارزش سهام باقیماندهی وی هنوز بیش از هفت سال پیش است).
بخش پایانی نامه، به ارائهی برنامههای جذاب و جالب روزهای مجمع (روزهای شنبه و یکشنبه 4 و 5 ماه می) اختصاص یافته است. وارن بافت با لحنی خاص عموم سهامداران شرکت کننده در مجمع را به خرید از غرفههای تعبیه شده در محوطهای به مساحت 18 هزار متر مربع، که به فروش محصولات شرکتهای زیر مجموعهی برکشایر می پردازند، ترغیب میکند. ذکر آمار فروش سال پیش، نیز در نوع خود جالب است: فروش هزار جفت چکمهی ساخت Justin در طی 9 ساعت (یا به قول وی یک جفت در هر 30 ثانیه)، فروش 5 تن شکلات ساخت شرکت See's، فروش 12 هزار چاقوی Quikut و غیره.
خرید از غرفهی کتاب و DVD و مخصوصاً خرید کتابی که خانم Carol Loomis تحت عنوان Warren Buffett on Practically Everything نوشته و توسط او و نویسنده امضا شده است، پیشنهاد دیگر وارن بافت است. کسب اطلاع از تخفیفات بیمه مخصوص سهامداران، بازدید از Nebraska Furniture Mart جهت خرید مبلمان با تخفیف ویژه در ایام مجمع و نیز رزرو کردن جت برای بازگشت از اوماها به خانه، از دیگر پیشنهادات وارن بافت به شرکت کنندگان است.
برای مجمع مسابقات و سرگرمیهای متنوعی نیز در نظر گرفته شده است. مسابقهی پرتاب روزنامه یکی از آنهاست. یک مسابقه نیز مخصوص اصحاب رسانه و گزاشگران رسانههاست که وارن بافت مایل است خودش آن مسابقه را گزارش کند! قرار است فیلم جدید برکشایر نیز در مجمع نمایش یابد. برنامههای شعبدهبازی، بازی بریج، معرفی چند رستوران و حتی پیشنهاد غذا و دسر در این رستورانها از نکات جالب دیگر نامهی وارن بافت است.