ساعت24-سال‌ها بود که پروژه‌های پارس جنوبی به حالت رکود درآمده بود و گرما و رطوبت هوا صرفاً تاسیسات ایجاد شده در جنوب کشور را فرسوده می‌کرد. تحریم‌ها دست و پای صنعت نفت کشور را نبسته بود بلکه قطع کرده بود و دیگر توانی برای فعالیت وجود نداشت. شرکت‌ها و پیمانکاران داخلی و خارجی نیز صرفاً با عقد قرار داد و دریافت پیش پرداخت وقت و هزینه کشور را تلف می‌کردند.

روزنامه آفرینش نوشت:

 

اما پس از توافق هسته‌ای و رفع تحریم‌های نفتی، جانی تازه به فازها و تاسیسات پارس جنوبی دمیده شد. این بار پیمانکاران تخصصی پا به عرصه میدان گذاشتند و شاهد افتتاح چند فاز بزرگ از میدان گازی مشترک با قطر بودیم. اما تاهمین لحظه هم قطر درحال بهره برداری از منابع مشترک است و ما درگیر بررسی صلاحیت پیمانکاران هستیم!.

اخیراً توتال به عنوان یکی از غول‌های نفتی جهان پا به میدان نفت و گاز ایران گذاشته و طی کنسرسیومی با سرمایه گذاری پنج‌میلیارد دلاری قرار داد تکمیل و راه اندازی فاز‌های مختلف پارس جنوبی در میدان مشترک با قطر را برعهده گرفته است. دراین وانفسا بار دیگر شاهد برخاستن گرد وغبار سیاسی پیرامون این موضوع در فضای جامعه بودیم. موج عظیمی از تفاسیر مختلف در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که این قرار داد را تحت عناوینی همچون «خیانت به کشور، باج به فرانسه، میوه فاسد برجام» و از این دست تعابیر تلقی کردند.

این موضوعات به واسطه سهم 51 درصدی توتال در این قرار داد بوده است. قبل از پرداختن به محور اصلی این مطلب باید این نکته را گوشزد کنیم که چنین سهم بندی‌ها در قراردادهای نفتی دولت نهم و دهم نیز مرسوم بوده و نمونه بارز آن مشارکت ایران با کمپانی‌های نفتی "هند و آنگولا" می‌باشد، که نهایتاً طرف‌های قرار داد بدون انجام تعهدات از ادامه مشارکت سرباز زدند.

اما باید بدور از هرگونه سیاسی نگری و طرفداری جناحی، با نگرشی فنی به این موضوع نگاه کنیم. سال‌ها بود که ما از برخی فازهای پارس جنوبی هوا هم استخراج نمی‌کردیم چه برسد به گاز، چرا که رابطه ما باشرکت‌ها و کمپانی‌های معتبر دنیا قطع بود و به لحاظ توان داخلی نیز درحدی نبودیم که بتوانیم تولید تکنولوژی کنیم و قادر به راه اندازی فازهای مختلف میدان گازی باشیم. (این را فراموش نکنید که درتمامی این سال‌ها قطر با بزرگترین شرکت‌های نفتی دنیا وارد میدان مشترک گازی شد و تا آنجا که توانست ازسهم ایران برد.)

مسلماً اتکا به توان داخلی می‌تواند راهگشای مشکلات ما باشد، اما وقتی طرف مقابل درحال چپاول ثروت نفت و گاز مشترک ماست و ما نمی‌توانیم در این رقابت کاری از پیش ببریم باید چه کرد. مصداق این موضوع را می‌توان در زمان جنگ تحمیلی مشاهده کرد. درآن زمان ما حتی در تولید سیم خاردار هم توانایی نداشتیم چه برسد به موشک و تانک و...، اما باید چه کار می‌کردیم؟ باید منتظر توان داخلی می‌شدیم تا برای ما تانک و موشک تولید کنند و یا اینکه با خرید چند برابری تسلیحات در بازار سیاه از داشته‌های مملکتمان دفاع می‌کردیم؟.

امروز نیز ما درجنگ انرژی درمقابل کشوری قرارگرفته‌ایم که به واسطه بهره برداری از منابع مشترک گازی با ایران دارای بیشترین میزان درآمد سرانه، بزرگترین ناوگان کشتی رانی حمل گازمایع، بزرگترین سیستم حمل و نقل هوایی و بزرگترین‌ سرمایه گذار عربی در تجارت با اروپایی‌هاست. باید قبول کنیم که شرایط فعلی ما در بزرگترین میدان مشترک گازی جهان در مقابل قطر قابل مقایسه نیست.

پس باید همچون دوران جنگ تجهیزات و ادوات را از خارج کشور حتی به قیمتی چند برابر تهیه کنیم.

اگرچه اظهار نظر درمورد قرار دادهای نفتی نیازمند اطلاعات فنی و تخصصی است و در توان این بحث نیست، اما درکلیت موضوع باید به دونکته توجه داشته باشیم. ابتدا اینکه باید به مدیریت و توان مسئولان نفتی کشور اعتماد کنیم و نسبت به حسن عملکرد آنها در مورد حفظ و ارتقای جایگاه و منافع ملی کشور اطمینان داشته باشیم. دوم اینکه عقد چنین قراردادهایی با غول‌های صنعتی دنیا حتی اگر درظاهر سود بیشتری نصیب آنها کند، اما در باطن منافع چندجانبه‌ای برای ما خواهد داشت.

دروضعیت فعلی که بحث تحریم‌های مجدد ایران ازسوی سنای آمریکا مطرح است، عقد قرارداد توتال با ایران به منزله یک دهن کجی به تحریم‌ها بوده و هیمنه آن را خدشه دار خواهد کرد. ضمن اینکه باتوجه به برداشته شدن تحریم‌ها کماکان شرکت‌های صنعتی و تجاری ازارتباط با ایران واهمه دارند. لذا حضور برند توتال در ایران می‌تواند زمینه‌ای برای حضور دیگر غول‌های صنعتی درکشورمان گردد و این اطمینان را به آنها بدهد که امکان عقد قراردادهای تجاری با ایران بدون توجه به اقدامات آمریکا وجود دارد.