بازاری که هیچ وقت بدرد نمی خورد، اما همیشه خوب است !
🖊مهدی رباطی
💠 شنیدن جملاتی از قبیل "بورس دیگر بدرد نمیخورد" ، "بازار خراب است" ، "بورس ما را بدبخت کرد" و... از مردم کوچه خیابان که در اثر تبلیغ روزنامه ، تلویزیون یا دوست و آشنایی که در بورس پولدار شده وارد این بازار شده اند و با ضرر سنگین از آن خارج شده اند عجیب نیست.
💠این موضوع وقتی محل بحث است که این جملات از زبان مدیران ارشد هلدینگها و شرکتهای سرمایه گذاری شنیده شود. عزیزانی که از فرط قحط الرجالی در هیات مدیره چندین سازمان و شرکت معظم با حقوق و مزایای بالا عضوند و رفتار و دیدگاهشان به بازار خیلی تفاوتی با همان مردم کوچه بازار ندارد.
💠 مدیر و هیات مدیره ای با این مشخصات و جایگاه شغلی وظیفه اش تصمیم گیری بهینه و صحیح برای منابع معمولا چند صد میلیاردی است که در اختیار دارد. باید نسبت به این منابع که عمدتا از محل پس اندازهای خرد مردم و بازنشستگان یا کارکنان ارگانها و سهامداران شرکت است "احساس تعهد و مسئولیت" داشته باشد. این دلسوزی متاسفانه در بسیاری از شرکتهای دولتی و شبه دولتی فعال در بازار سرمایه دیده نمی شود که دلایل مختلفی دارد و اکنون در پی آسیب شناسی آن نیستم.
💠 این عزیزان حقوقی در کف قیمت می فروشند، در سقف قیمت می خرند و در زمانی که باید در رکود بازار خریدار سهام و سرمایه گذاری بهینه منابع خود باشند ترجیح می دهند به سمت اوراق بروند با این توجیه که "بورس دیگر به درد نمی خورد."
💠 جالب اینجاست که در تلقی ایرانی به سرمایه گذاری این زمین و ملک است که شما را بلند می کند ، همان عزیزی که از نظرش "بورس هیچ وقت برای ورود خوب نیست" ملکی را میخرد ، بعد از 5-10 سال انتظار در حالت خوش بینانه اگر بتواند ملک خود را با سود خوبی می فروشد و فکر می کند که چه کرده است ولی همین سرمایه گذار انتظار همان سود یا بیشتر آن را بعد از 3 ماه سرمایه گذاری در بورس دارد. یکی از مواردی که به شدت فقدان آن در کشور احساس می شود دیدگاه جامعه نسبت به بازار سرمایه و فرهنگ سرمایه گذاری است که وجود ندارد.