چرا مردم آمارهای دروغ را باور میکنند؟
✍🏻 مصطفی نعمتی/ تحلیلگر اقتصادی
❇️ در جستوجوی عوامل سنجش صحت اعداد و ارقام آماری، اولین عاملی که میباید مورد کنکاش قرار گیرد، دلایل جهتدار کردن یا تغییر دادن آمار واقعی به سمت و سویی است که تهیهکنندگان آن در دست دارند. از جمله مهمترین آنها میتوان به دلایل شخصی، اقتصادی یا سیاسی برنامهریزان و حمایتکنندگان مالی و معنوی این آمارها یا سازمانهایی که آنها را منتشر میکنند، اشاره کرد. معروف شدن، بازارسازی کاذب، کسب محبوبیت در میان مردم برای سیاستمداران، لاپوشانی به منظور عدم بروز واقعیتهای ناشی از مصرف یا کالا، همگی بخشی از انگیزههای دروغسازی آماری هستند.
❇️ عملکرد هر دولتی با «شایستگی اعتبار» سیاستهایی که ابلاغ میکند و میزان صحت اطلاعات بهکاررفته در این سیاستها سنجیده میشود. وقتی دولتها بر مبنای آمار دستکاریشده و غلط اقدام به ابلاغ سیاستهای خود میکنند، شایستگی اعتبار آنها برای عاملان اقتصادی محل تردید قرار میگیرد. با اذعان به این موضوع که مردم در حوزه اقتصاد بر مبنای محاسبات هزینه-فایده وارد عرصه کنش و واکنش میشوند، از بین رفتن شایستگی اعتبار به منزله استفاده آنان از ابزار عقلانیت حسی به جای عقلانیت ابزاری هزینه-فایده است.
❇️ طی چند سال گذشته پارهای ابهامات در برخی متغیرهای اقتصادی که بیشتر مورد توجه مردم هستند مانند نرخ تورم و نرخ بیکاری، به فضای شک و عدم اعتماد به آمارهای منتشرشده دامن زده است. در مواجهه با مردم، تقریباً هیچ خانواری را نمیتوان یافت که یک نفر بیکار در خانه نداشته باشد اما آمارهای رسمی نرخهای بسیار پایینی بین 11 تا 13 درصد بیکاری را اعلام میکنند. هرچند بخش مهمی از این اختلاف بین نرخ رسمی بیکاری و نرخ احساسشده آن توسط مردم به موضوع تفاوت میان تعریف مراکز رسمی از بیکاری و نگاه مردم اشاره دارد، اما همین موضوع اغلب موجب بیاعتمادی مردم به نظام آماری کشور میشود.
❇️ آمارسازی، جامعه را دچار فرازوفرودهای غیرقابل اجتناب و ناخوشایند میکند و در عمل اقتصاد را از حرکت در مسیر توسعه بازمیدارد. این پدیده از آنجا ناشی میشود که عاملان اقتصادی به هر حال ناچارند از اطلاعات موجود برای تصمیمگیری استفاده کنند. وقتی آمار دستکاری میشود، منبعث از این آمار، عاملان اقتصادی به سمت بخشهای خاصی از اقتصاد که مطابق با آن آمار از بازده و حاشیه سود بهتری برخوردارند سوق داده میشوند. نتیجه چنین وضعیتی، بروز تکانههای شدید در یکسری از بخشهای اقتصادی، تراکم یا فرار سرمایه از آنها و در نهایت، بروز نوسانات غیرقابل پیشبینی و از بین رفتن ثبات در سیستم اقتصادی است که یکی از مهمترین آفتهای رشد و توسعه اقتصادی محسوب میشود.
❇️ اگر برای دولتها یک وظیفه بتوان تعریف کرد، آن ایجاد اعتماد عمومی است که امنیت روانی جامعه را در پی دارد. وقتی دولتمردان به هر دلیلی اطلاعات درست را از مردم پنهان کنند یا حتی قصد پنهانکاری داشته باشند، به ویژه در دنیای امروز با حجم و سرعت بالای گردش اطلاعات، آنچه در گام نخست قربانی میشود، شایستگی اعتبار دولتهاست. دولتی که شایستگی اعتبارش را از دست داده باشد یا خدشه جدی به آن وارد شده باشد، قادر به پیشبرد سیاستهای خود ولو سیاستهای درست، بجا و به موقع نیست.
👈 تجارت فردا