با این ادبیات روحانی هیچ سرمایه گذاری به ایران نمی آید
ساعت24-حسن روحانی رییس جمهور ایران است. او در بهار پارسال با وعده هایی که داد و البته به دلیل رفتار و گفتار نادلنشین رقیب اصلی اش توانست برای باردوم به این منصب دست یابد.
رویکرد ، رفتار و گفتار روحانی در این روزهای سخت و یک سال پس از آنکه با رای شهروندان برای باردوم به ریاست دولت رسید هرگز با آنچه در 5 سال پیش و با یک سال پیش و درجریان مبارزات انتخابی داشت و نشان می دادتفاوت آشکار دارد.برایند رویکرد روحانی نادیده گرفتن و دوری از رفتارهای اصلاح طلبانه است . او در یک سال تازه سپری شده به هردلیل که بخشی از ان می تواند فشار بی امان منتقدان درداخل و فشار از سوی آمریکا است به آرامی به سوی نوعی اصولگرایی پیش می رود. رفتار و گفتار رییس دولت دوازدهم نیز با این رویکرد های سلبی و ایجابی سازگارشده است و هرروزی که می گذرد نگران و خشمگین شده و درمقام یک رییس دولت که با وعده های مدارا ، سازگاری ، آزادی کسب و کار ، حرف زدن با شهروندان و سازگاری با دنیای بیرون ، شنیدن سخن کارشناسان و عملکرد براساس ذهن خصوصی برسرکار آمده بود چیزهایی می گویدکه نشانه های آن روزها را ندارد. این رییس دولت درتازه ترین سخنانش که بوی بیم و ترس آفرینی می دهد و هیچ فعال اقتصادی انتظار به کارگرفتن این ادبیات را نداشت درباره این است که برخی مدیران شرکتهای دولتی و خصولتی خیانت می کنند. روحانی با قاطعیت می گوید باید این مدیران عزل شوند و حتی تهدیدمی کند آنها را باید به دادگاهها معرفی کرد. اتهام و جرم این مدیران از نظر روحانی این است که ارز صادراتی خودر ا 48 ساعت دیرتر به شبکه دولت ساخته نیما تحویل می دهند. شبکه نیما یک سازوکار دولت خواسته و بانک مرکزی ساخته است که باید صادرکنندگان به ویژه صادرکنندگان بزرگ مثل پتروشیمی ها و فولادسازان و صادرکنندگان میعانات گازی ارزخودررا با قیمت های کنترل شده به دولت و بانکها یا متقاضیان ارز بفروشند. نرخ دلاردر این بازار معمولا تا امروز تفاوت معناداری با نرخ دلار دربازار آزاددارد.این تفاوت معنادار از یک سو و اصول تجارت از سوی دیگر به مدیران این شرکتها فرمان می دهد دلارهای خود را در بازاری عرضه کنند که نرخ بالتری دارد و سود بیشتری نصیب سهامداران می کند. این یک اصل درتجارت است و هر مدیر اقتصادی که آن را نادیده بگیرد از نظر حرفهای و از نظر سهامداران ناکاربلد و ناکارآمد است و باید جایش را به فرددیگری بدهد. آیا آقای روحانی نباید به مدیران احترام بگذارد و آنها را تشویق کند براساس اصول تجارت عمل می کنند؟ اما جناب روحانی تصور می کند هنوز در دهه 1360 هستیم که مدیران باید چشم بسته و دست به سینه مدیران سیاسی بودند و هرچه رییس دولت فرمان می دا همان می شد. رییس محترم جمهور گویا فراموش کرده اند شمار قابل اعتنا یی از بنگاههای دولتی را در دوره های گوناگون فروخته و پول دریافت شده را به زخمهای دولتها زده اند. رییس جمهور حسن روحانی آیا نمی داند اندازه و توانایی دولت در این بنگاهها به اندازه سهامی است که دارند؟ این چه منطقی است که تا به دولت فشار می آید با شتاب و بدو ن تامل آن را به پایین و به بنگاهها و شهروندان منتقل می کند. رییس جمهور ایران به جای این امرونهی عجیب و ارعاب و تهدید بنگاهها باید اصل داستان را درست کند. اصل داستان این است که مدیران بنگاهها برایشان اهمیت دارد که بنگاهشان که البته متعلق به این مرزو بوم است سود اور باشند دولت روحانی برای اینکه وضعیت را در این حوزه سامان بدهد و کارکارشناسی انجام دهد می تواند به طور مثال قیمت خوراک واحدهای پتروشیمی را واقعی کند تا رانت نابود شود یا می تواند از این دسته بنگاهها مالیات بیشتر اخذ کند. راه درست تر این است که دولت از این دسته بنگاهها خواهش کند ارز صادراتی خورا به قیمت پایین تر اما با تعهد دولت مبنی براینکه تفاوت نرخ بازار ثانویه تا بازار آزاد در بدهکاری دولت است در اختیار دولت قرار دهد.
رییس جمهور باید توجه اشته باشد این حکم شدید و دور از انتظار او به سرعت در دنیای تولید و سرمایه گذاری بازتاب پیدا می کند و تا روزی که او رییس دولت است هیچ سرمایه گذارخارجی به او اعتماد نخواهد کرد که سرمایه اش را به ایران بیاورد. رییس جمهور نمی تواند و نباید حالا که دولت با فشار مواجه شده است و عامل این فشارهم خوددولت بوده است که با یک تصمیم و سیاستگذاری نادزست همه بازارها را از تعادل خارج کرده است ناراحتی خود را برسر مدیران بنگاههایی خالی کند که جز رفتار بر اصول تجارت و در چارچوب عرف و عادت موجود کاری نمی کنند خالی کند. یادمان باشد که این جنس از گفتارها پیش از روحانی از سوی محمود احمدی نژاد هم به کار گرفته شد و بر بی نظمی ها افزود.