جفری دیوید ساچس[1] اقتصاد دان معروف امریکائی اخیراً مقاله ای تحت عنوانِ: «سیاست‌های ترامپ جایگاه دلار را تضعیف خواهد کرد» در سوم سپتامبر ۲۰۱۸ در نشریه پراجکت سندیکیت[2]منتشر نموده است. در این مقاله هشدار می دهد که چگونه تصمیمات سیاسی و اقتصادی ترامپ رئیس جمهور فعلی امریکا موجب تضعیف جایگاه دلار به عنوان پول جهانی در مبادلات مالی بین المللی شده است.

 

محمود ختائی* 1

  مرتضی چینی چیان* 2

 چنین روندی برای اقتصاد امریکا بسیار پر هزینه خواهد بود. چرا که به تدریج در سال های آینده درآمدهای اقتصادامریکا ناشی از انتشار و رواج جهانی دلار کاهش خواهد یافتدرآمدهای سهل الوصول که تامین کننده بخش بزرگیاز رفاه جامعه امریکا بوده و می تواند باشد.

مقاله فوق انگیزه تنظیم مقاله افول کیمیا گری دلار شد تا برای علاقمندان مباحث اقتصادی به صورت دقیق تری امتیازات حاصل از رواج هر پول ملی به عنوان پول جهانی توضیح داده شود. در این راستا، در قسمت اول در سطحملی فرآیند تحقق منافع و امتیازات گسترده انتشار پول ملیریال توسط بانک مرکزی و سایر اجزای نظام بانکیبرای دولت، صاحبان بانک ها و در نهایت مردم توضیح داده می شوددر ادامه، بحث به سطح جهانی تسری داده میشود تا ملاحظه شود زمانیکه یک پول خوش اقبال ملی دلار-  نقش پول جهانی را بر عهده می گیرد، از این رهگذرچه منافع گستردهای برای آن کشور - امریکا - متصور است. در قسمت دوم به دلمشغولیهای ساچس در موردتصمیمات ترامپ پرداخته می شودتصمیماتی که می تواند موجب از دست رفتن منافع مرغ تخم طلای دلار و یاکیمیاگری دلار شودبدین ترتیب مقاله دو قسمت کم و بیش مستقل دارداولکیمیاگری پول ملی و پول جهانی ودوم - ترامپ و افول دلار. هر قسمت می تواند جداگانه منتشر و استفاده شود.

قسمت اول - کیمیاگری پول ملی و پول جهانی

  1- کیمیاگری ریال، پول ملی کشور

پول ویا بر اساس تعریف گسترده آن نقدینگی، چه به صورت اسکناس و چه به صورت انواع سپرده ها، برای صاحبان آن نوعی دارائی و برای منتشر کنندگان آن، یعنی نظام بانکی شامل بانک مرکزی، سایر بانک ها و موسسات مالی شبه بانک، نوعی بدهی است. نقدینگی وسیله داد وستد در اقتصاد است و در شرایط معمول بدون آن گردش فعالیت های اقتصادی ناممکن است. در طول زمان نیز با بزرگ تر شدن ریالی اقتصادها، دادوستدها بیشتر و کم و بیش متناسب با آن، نقدینگی بیشتری نیز مورد نیاز است. بدین ترتیب انتشار نقدینگی بیشتر ضروری و در خدمت اقتصاد است و همچنین فرض تأدیه این بدهی‌ها هم توسط نظام بانکی منتفی است.

نیاز بیشتر به نقدینگی به لطف و عنایت ! بانک مرکزی و بانک ها، با انتشار نقدینگی توسط آن‌ها تامین می گردد. عبارت کنایه آمیز لطف و عنایت! اشارتی به وجود مرغ تخم طلائی و یا کیمیاگری در نظام بانکی استچرا که هزینه انتشار نقدینگی برای بانک مرکزی از طریق وام به دولت و یا وام به بانک ها بسیار ناچیز است و در صحنه عمل وجه درآمدی آن غالب و بدون ریسک است. توجه شود که اسکناس های منتشر شده نیز از طریق وام به بانک ها و دولت به جریان گذاشته می‌شود. در مورد بانک ها هم که با اعطای وام، نقدینگی بیشتر را فراهم می کنند، درآمد بانک، بهره دریافتی از وام گیرنده و هزینه بانک، بهره پرداختی به سپرده ها، قبول هزینه ریسک نکول وام ها و عرضه خدمات بانکی است. مجموع صنعت بانکداری در طول زمان در سطح ملی و جهانی در حال رشد است. رشدی که عدم پرداخت سپرده ها و نکول وام ها را در سطح کل اقتصاد منتفی می سازد و نقدینگی لازم را تامین می‌نماید.

بدین ترتیب قدرت خرید نقدینگی یا به عبارت صریح تر ریال خلق شده، آن هم بدون هزینه، به اضافه اوراق بدهیدولتی امتیازی بسیار ارزشمند برای دولت، نظام بانکی، ذینفعان در این فرآیند و بالاخره کل مردم کشور به جهت رفعنیاز آنان به نقدینگی بیشتر در فرآیند رشد اقتصادی و بزرگ تر شدن اقتصاد است. به جهت کمی، فقط نقدینگیکشور در حال حاضر حدود ۱۶۰۰۰ تریلیون ریال استاین رقم که قدرت خریدی معادل کل تولید ناخالص ملی ایراناست، شاخصی بسیار محدود از منافع کسب شده توسط ناشران نقدینگی کشور است. شایان ذکر است برای برآورد درست تر قدرت خرید نقدینگی خلق شده بدون زحمت نظام بانکی، باید وارد بحث تغییرات سالانه نقدینگی و تغییرات قیمت ها شد. توجه شود که قدرت خرید خلق شده در این کیمیاگری فقط از طریق چاپ و انتشار اسکناس نیست. ثبت دفتری یا دیجیتالی در حساب بانک ها نیز همین کار چاپ اسکناس را می کند. 10 درصد به صورت چاپ و انتشار است و 90 درصد به صورت ثبت است و هزینه چاپ هم ندارد.

به علاوه دولت ها هم با انتشار اوراق بدهی و فروش آن به مردم و سپس خرج نقدینگی به دست آمده، ضمن حل مشکل تامین منابع مالی برای انجام هزینه های عمومی، بدون تغییر سطح نقدینگی، ابزار اوراق بدهی را در سبد دارائی‌های مردم وارد می کنند. کارکرد ابزار بدهی هم به جهت اثر گذاری در اقتصاد بسیار نزدیک به نقدینگی است ومرغ تخم طلای دیگری در خدمت دولت ها است. با بزرگ شدن اقتصادها حتی به صورت ریالی، حجم این اوراق نیز به جهت ریالی می تواند افزایش یابد. بدین ترتیب مشکل تادیه این بدهی ها نیز وجود ندارد - با اوراق بدهی جدید تسویه می شود - بعلاوه امکان انجام هزینه های جدید نیز فراهم می شود.

 

2- کیمیاگری دلار پول جهانی

در سطح جهانی نیز همانند سطح ملی، نقدینگی وسیله دادوستد در اقتصاد است و بدون آن مبادلات جهانی و فعالیت های اقتصادی ناممکن است. در طول زمان نیز با بزرگ تر شدن اقتصاد جهانی، دادوستدها بیشتر و به دنبال آن کم و بیش متناسب با میزان دادوستدها، نقدینگی بیشتری مورد نیاز است. انتشار نقدینگی بیشتر خدمتی ضروری به اقتصاد جهانی است. تادیه بدهی ناشی از انتشار نقدینگی توسط ناشر پول جهانی نیز همانند پول ملی به جهت نیاز بهاستفاده دائمی آن منتفی است. اما پرسش کلیدی این است که واحد پولی کدام اقتصاد نقش پول جهانی  را ایفا می کند؟ پول رایج هر کشوری که چنین نقشی را ایفا کند، نظام بانکی آن کشور و به تبع آن مردم آن کشور از امتیازات عنوان شده برای مرغ تخم طلا با انتشار مستمر نقدینگی جهانی بهره مند می‌شوند. یک مثال عینی آن دلار پول رایججهانی استاگر در گذشته های دور کیمیاگری سعی در تبدیل مس به طلا داشت، امروز با چاپ رنگی کاغذ و آسانتر از آن با حرکت قلم در دفاتر بانک ها و یا جابجائی دیجیتالی در حساب اشخاص در بانک ها، ارقام نجومی دلارخلق می شود و قدرت خرید غیر قابل تصوری را در اختیار ناشران آن، عمدتاً نظام بانکی امریکا و نظام بانکی چند کشور قدرتمند اقتصادی جهان قرار می دهد.

توجه خواهد شد که در انتشار پول ملی و رواج آن در محدوده ملی، قدرت خرید بخشی از مردم به بخشی دیگرمنتقل می شوداما در مورد انتشار پول جهانی این قدرت خرید مردم سایر کشورهاست که بدون هرگونه مابهازائی بهامریکا منتقل میشود.

در گذشته پیش از جنگ جهانی دوم، برای پول جهانی از پوند انگستان، مارک آلمان، فرانک فرانسه و دلار امریکا  استفاده می شد. در نتیجه امتیازهای حاصل از تامین نیاز نقدینگی جهانی میان قدرت های بیشتری توزیع می شد.

در پایان جنگ جهانی دوم، امریکا تنها پیروز اقتصادی، سیاسی و نظامی جنگ بود. متفقین به صورت اخص انگلستان و فرانسه در کنار امریکا پیروز نظامی بودند، اما به شدت آسیب اقتصادی دیده بودند و به لحاظ سیاسی نیز وامدار امریکا بودند. متحدین، آلمان، ایتالیا، ژاپن شکست خوردگان جنگ بودند و با اقتصاد ویران شده خود قدرتی در مذاکرات سیاسی و اقتصادی نداشتند. آلما ن به دو نیمه شرقی و غربی تقسیم شده بود. نیمه غربی تحت سلطه امریکا، انگلستان و فرانسه و نیمه شرقی تحت سلطه شوروی بود. شوروی گرچه پیروز نظامی بود اما آسیب زیادی را متحمل شده بود. به جهت سیاسی و اقتصادی نیز براساس باورهای عقیدتی سودای حکومت واحد جهانی در سر داشت. چین هم با اقتصادی ضعیف در گیر جنگ داخلی بود.

در ژوئیه ۱۹۴۴ جامعه جهانی در صدد برآمد که در کنار ترتیبات ونظم سیاسی دنیای بعد از جنگ، نظمی نیز برای دنیای اقتصاد و به صورت اخص برای باز سازی دنیای جنگ زده، پرداخت‌های بین المللی، مدیریت نرخ تبدیل پول کشورها و احتراز از جنگ تضعیف پول های ملی پیش بینی نماید. سازمان های بزرگ مالی بین المللی هم چون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی ره آورد این نگرش و تلاش است. در این راستا کنفرانس برتون وودز در نیو همشایر امریکا با شرکت۴۴ کشور تشکیل شد و موافقت نامه های برتون وودز به امضا رسیدبا توجه به قدرتبلامنازع آمریکا به جهات اقتصادی و سیاسی، این موافقتنامه ها به گونه ای تنظیم شد که علیرغم تلاش ها واصلاحاتبعدی عملاً دلار امریکا پول جهانی و فدرال رزو - بانک مرکزی امریکا - بانک مرکزی دنیا شدشایان ذکر است،پیشنهاد کینز اقتصاددان معروف مبتنی بر استفاده از پول جهانی معینی به جای پول سایر کشورها بود که موافقتامریکا را به دنبال نداشت  

بدین ترتیب برآیند نیروهای مختلف موجب شده است در عصر حاضر نقش پول جهانی عمدتاً به عهده دلار امریکا باشد و امریکا تامین کننده نقدینگی مورد نیاز تجارت جهانی، سرمایه گذاری جهانی، مبادلات مالی و نیازهای احتیاطی و سوداگرانه فعالان اقتصادی و مردم عادی در سطح جهانی باشدبه همین ترتیب اوراق بدهی دولت امریکا ابزار مالیدیگری برای انتقال قدرت خرید مردم در سطح جهان به دولت امریکا برای تامین هزینه های آن است. در نتیجه ناشران دلار در امریکا - نظام بانکی امریکا و دولت امریکا - و بعضاً ناشران دلار در بانک های سایر کشورهای قدرتمند اقتصادی از این فرآیند بهره مند شوند.

البته مرکزیت مالی تاریخی انگستان، رواج یورو با تشکل بیشتر اتحادیه اروپا، رشد جهشی اقتصاد چین، قدرت اقتصادی ژاپن موجب گردیده است که پول این کشور ها، پوند، یورو، یوان و ین نیز سهمی از نیاز نقدینگی اقتصاد جهانی را تامین و از امتیازهای آن نیز برخوردار شوند.

البته فارغ از قیاس دانه ارزن و خروار می توان گفت در سطح محدود و ناچیز، استفاده از پول ایران نیز به صورتموجودی ریالی ویا برگ اسکناس در موسسات بانکی و مالی ویا نزد مردم کشورهای همسایه مانند افغانستان، عراق،امارات،.. متضمن امتیازات مشابه پول های جهانی برای مردم ایران است. مردم منطقه با فروش کالا و خدمت ریال ها یعنی بدهی کشور ایران را خریداری می نمایند، چه معامله ای سود آورتر از این. چرا که قرار نیست در شرایط عادی رو به رشد، هرگز این بدهی پرداخت شود و چه خوب بود که می توانستیم حجم آن را افزایش دهیم. متاسفانه به جهات نااطمینانی به ریال و شرایط سیاسی ایران، حجم آن محدود بوده و روز به روز محدودتر نیز می شود.

دلار

قسمت دوم - ترامپ و افول دلار[3]

  دلار به عنوان یک پول جهانی منافع بسیاری برای ایالات متحده امریکا داشته و خواهد داشتاما این منافع از دوسو در حال کاهش استبا ورود پولهای جهانی رقیب دیگر به ویژه یورو و یوان[4] از یک سو و جنگهای تجارینادرست رئیس جمهور امریکا و تحریمهای ضد ایرانی او، از سوی دیگر، پیشبینی میشود که روند واگرایی جهانی ازدلار شدت یابد و منافع امریکا رو به کاهش نهد .

اما هنوز دلار از نظر تأمین وظایف پولی برای مبادلات بینالمللی، پیشتاز همهی پولهای دیگر استدلار برای تجارتبینالملل مهمترین واحد محاسبه استبرای تسویه معاملات بینالمللی، اصلیترین ارز واسطه میباشد و نیزعمدهترین ذخیره ارزش برای بانکهای مرکزی جهان استفدرال رزرو به عنوان آخرین ملجأ وام دهنده جهانی عملمیکند، بالاخره، دلار به عنوان اصلیترین پول برای تأمین مالی بینالمللی، بیشترین ارزش را در وامگیریهای برونمرزی تجاری و دولتی دارد.

در هریک از زمینه‌ها فوق، امریکا بسیار بیش از توان اقتصادی خود درگیر اقتصاد جهانی استهم اکنون تولید امریکاحدود 22% تولید جهانی به قیمت بازار و حدود 15% تولید جهان برحسب قدرت برابری خرید استدرحالیکه، نصفویا حتی بیش از نصف خریدها، ذخایر، تسویهها، نقدینگی، و تأمین مالی بین کشورها، به صورت دلار انجام میشود.مهم‌ترین رقیب دلار، یورو است و یوان چین با فاصله زیادی در جایگاه بعدی قراردارد.

ایالات متحده امریکا، از نقش کلیدی پولی دلار سه فایده اقتصادی مهم به دست می‌آورد. اولین فایده این است که می تواند از خارج به صورت دلاری وام بگیرد. وقتی که دولتی به پول خارجی وام می‌گیرد، اگر از عهده‌ بازپرداخت آن برنیاید، ورشکست می‌شود؛ اما این برای امریکا که به پول کشور خود وام می‌گیرد اتفاق نمی‌افتد و این همان کیمیاگری پول جهانی است. نقش بین‌المللی دلار به خزانه‌داری امریکا این امکان را می‌دهد که نقدینگی بیشتری را با نرخ بهره کمتری وام بگیرد.

مزیت دیگر دلارِ جهانی شده برای امریکا در بانکداری تجاری است: ایالات متحده، و یا اگر دقیق‌تر گفته شود وال‌استریت، با فروش خدمات بانکی به بقیه جهان، درآمد سرشاری بچنگ می‌آورد. و سومین نفع ایالات متحده در کنترل نظارتی است: ایالات متحده به صورت مستقیم و یا با مشارکت دیگر کشورها اداره مهم‌ترین سیستم تسویه پولی جهان را به عهده دارد، از این طریق وجوه مربوط به تروریسم، مواد مخدر، فروش غیرقانونی اسلحه، فرار مالیاتی و سایر فعالیت‌های غیر قانونی را زیر نظر دارد و محدود می‌کند.

ولی این منافع امریکا مشروط است، مشروط به ارائه خدمات پولی با کیفیت بالا به مشتریان جهانی استپذیرش ورواج گسترده جهانی دلار به سبب آن است که این پول، راحتترین، کم هزینهترین، و مطمئنترین واحد محاسبه،وسیله مبادله و ذخیره ارزشهاستاما این موقعیت برتر خدشه ناپذیر نیست. کمی وکاستی در ارائه خدمات فوق خواهندگان دلار را به سوی دیگر رقبای جهانی هدایت خواهد کرد و به تدریج سبب تقویت نقش پولی آنان در جهان خواهد شد. نگاهی به گذشته نشان می‌دهد که، مدتهاست عملکرد مدیریت پولی امریکا غیرمتعادل و نامطلوب شدهاست، و افزون برآن، در سالهای اخیرسوءاداره ترامپ مزید بر علت شده استادامه این روند میتواند به پایانبرتری دلار شتاب بخشد.

مدیریت بد مالی و پولی امریکا در اواخر دهه ۱۹۶۰، منجر به فروپاشی سیستم نرخ ارز وابسته به دلار برتون وودز در اگوست ۱۹۷۱ شد. در آن تاریخ پرزیدنت ریچارد نیکسون حق بانک‌های مرکزی خارجی را برای تبدیل دلارهای خود به طلا بطور یک جانبه لغو کرد. فروپاشی سیستم متکی به دلار قابل تبدیل، یک دهه تورم بالا در امریکا و اروپا را به دنبال داشت، و بعداً در اوائل دهه ۱۹۸۰، ایالات متحده شاهد  کاهش شدید و خسارت بار سطح عمومی قیمت‌های شد. این آشفتگیهای دلار عامل اصلی تشویق اتحادیه اروپا برای قدم گذاشتن در راه یکسان سازی پولی در ۱۹۹۳شد، و سرانجام، از سال ۱۹۹۹ یورو به عنوان رقیبی تازه نفس وارد بازارهای مالی جهان شد.

درهمین راستا باید از برخورد بد امریکا با بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا، یاد کرداین بحران چین را متقاعد کرد تا در راهبینالمللی کردن یوان گام بردارد. بحران مالی جهانی در ۲۰۰۸، که از وال‌استریت شروع شد و به سرعت به صورت کمبود نقدینگی میان‌بانکی در سراسر جهان گسترش یافت، هشداری دوباره‌ای بود برای جهان که از دلار دور شوند و رو به سوی پول‌های رقیب بیآورند.

اکنون، جنگ‌های تجاری نامشروع ترامپ و سیاست‌های تحریمی او به یقین روند دوری از دلار را تشدید خواهد کرد. درست مثل برگزیت[5] که بتدریج از اهمیت نسبی بازارمالی انگلیس یعنی سیتی لندن خواهد کاست. شعار "امریکامقدم برهمه" و سیاستهای تجاری و مالی  ترامپ  نقش دلار را و نقش نیویورک را به عنوان مرکز مالی جهانتضعیف خواهد کرد.

ماجراجویانه‌ترین و نسنجیده‌ترین سیاست‌های اقتصاد بین‌الملل ترامپ گسترش جنگ تجاری با چین و برقراری مجدد تحریم‌ها علیه ایران است. هدف جنگ تجاری ناپخته و نامنسجم دستگاه اداری ترامپ متوقف کردن رشداقتصادی چین از طریق فروکاستن صادرات چین و کاهش دسترس او به تکنولوژی غرب استگرچه در کوتاه مدتسدهای تعرفهای و غیرتعرفهای ایالات متحده اختلالی در رشد چین پدید میآورد، اما قطعاً در بلند مدت در روندصعودی رشد او تغییری به وجود نخواهد آمد. به احتمال زیاد، این سیاست‌های امریکا سبب تقویت اراده چین برای رهایی از ادامه اتکاء به سیستم مالی امریکا و تجارت با او خواهد شد، و مقامات چینی را در جهت تقویت توان نظامی، سرمایه‌گذاری‌های سنگین در تکنولوژی‌های بسیار پیشرفته، و خلق سیستم پرداخت‌های جهانی یوان-پایه بعنوان جانشینی برای دلار، هدایت خواهد کرد.

خروج ترامپ از توافق اتمی ۲۰۱۵ با ایران و برقراری مجدد تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران میتواند در تضعیفنقش بینالمللی دلار مؤثر باشدتحریم ایران دقیقاً برخلاف سیاستهای پذیرفته شده جهانی در روابط بینالمللیاست. شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا از توافق اتمی و برقراری روابط اقتصادی با ایران حمایت کرده استاکنون سایر کشورها، تحت رهبری چین و یا اتحادیه اروپا، فعالانه دنبال راههایی برای احتراز از تحریمهایامریکا علیه ایران هستند، و به صورت چشمگیری سیستم پرداختهای دلاری را نادیده میگیرند.

مثلاً، وزیر امور خارجه آلمان، "هی‌کو ماس6"، اخیراً عنوان کرد: منافع آلمان حکم می‌کند که دست به تأسیس سیستم پرداخت‌های اروپایی مستقل از امریکا بزند. به عقیده او "برای تحکیم  استقلال اروپا ایجاد کانالهای پرداخت مستقلاز ایالات متحده، صندوق بینالمللی پول اروپایی، و سیستم سویفت مستقل اجتناب ناپذیرست. (سویفت سازمانی است که اداره سیستم انتقال پیام‌های مالی بین بانک‌‌های جهان را به عهده دارد.)

رهبران تجاری امریکا تا این مقطع زمانی با ترامپ همسو هستند، چون ترامپ با کاهش مالیات شرکت‌ها و مقررات زدایی، منافع زیادی نصیب آنان کرده است. علیرغم کسر بودجه فزاینده دولت، چون کاهش مالیات سبب  افزایش مصرف و افزایش نرخ بهره سبب جذب سرمایه‌ها به امریکا شده، دلار همچنان قوی باقی مانده است. اما پس ازگذشت چند سالی، سیاستهای مالی ولخرجانه ترامپ و سیاستهای غیر محتاطانه تجاری و تحریمی او باعثتضعیف اقتصاد امریکا و نقش دلار در تأمین مالی جهانی خواهد شد. بنابراین دور نیست روزی که فعالان تجاری و دولت‌های دنیا برای گردش اوراق یوان خود ترجیح دهند بجای اینکه سر بسوی وال‌استریت نهند، راهی شانگهای شوند.

1*-عضو هیات علمی بازنشسته دانشکده اقتصاد علامه

2-عضو هیات علمی بازنشسته دانشکده اقتصاد علامه