چرا نرخ دلار نمی تواند ۱۰ تومان باشد؟
چند ماه گذشته بود که دکتر عباس شاکری، رئیس دانشکده اقتصاد علامه در رسانهها فرمودند که «نرخ دلار میتواند ۱۸۰۰تومان باشد» و جناب کامیاب، معاون ارزی بانک مرکزی هم روزی چند نوبت میفرمودند که «نرخ ۳۰۰۰ تومانی دلار در بازار منطقی است» .
حالا با گذشت چندماه باید از ریاست عالیه دانشکده اقتصاد پرسید که دلار ۱۸۰۰ تومانی کجاست؟
باید از معاون ارزی بانک مرکزی پرسید:
اولا، «منطق»ی که میگفتید چه شد؟ اصلا شما کلمه «منطق» را چگونه تعریف میکنید؟
ثانیا، کدام منطق گفته است که نرخ ارز باید ۳۰۰۰ تومان باشد؟
ثالثا، چرا ۳۰۰۰ تومان از نظر شما منطقی است، اما ۳۱۰۰ تومان نرخی غیرمنطقی به حساب میآید؟
رابعا، اگر ۲۹۹۰ تومان باشد تلقی شما چگونه خواهد بود؟
خامسا، حالا که نرخ ارز ۵ برابر شده و به ۱۵۰۰۰تومان رسیده، عکسالعمل شما چیست؟ و چرا نرخ دلار نمیتواند ۱۰ تومان باشد و هر ریال برابر یک سنت قرار گیرد؟
از شمارش عربی استفاده کردم، زیرا ظاهرا زبان فارسی، میان ما و مسئولین بانک مرکزی فهم مشترکی ایجاد نمیکند.
این کارشناسان خبره، معاونین محترم ارزی، اقتصاددانان اندیشمند، اساتید برجسته، بر چه مبنایی عدد ۳۰۰۰ تومان یا۴۲۰۰تومان را در بازار ارز عرضه کردهاند؟
این آقایان خودشان بیش و پیش از دیگران میدانند که عدد ۳۰۰۰ تومانی در چند ماه قبل، تا چه حد دور از منطق بوده است. بیمعنایی عددهای ۲۴۸۱۲ ریال در بازار دولتی ارز مبادله ای، و عدد ۱۲۲۶۱ریال به عنوان ارز مرجع نیز، بر کسی پوشیده نیست!
اما متاسفانه کارشناسان و مسئولان محترم اقتصادی بانک مرکزی و وزارت اقتصاد، چنین اعدادی را چون وحی منزل اعلام میکنند. این عمل با تکیه بر جایگاه حاکمیتی و تورم سالیانه که نتیجه همینگونه تصمیمات در سال های گذشته بوده، به انجام رسیدهاست.
اعلام ارز ۴۲۰۰تومانی جهانگیری و امروز ارز ۱۴۸۵۲۱ ریال سنا هم همینقدر بیمعنا بوده و هستند.
توجیه این اعداد به ریز شده منتهی به ریال، طوری است که گویی هر روز دهها نفر با رمل و اسطرلاب به رصد فرمولهای ریاضی نشستهاند و به ریال و دهشاهی آخر، دست یافتهاند و تخولات ریالی فردا و پس فردا را پیشبینی میکنند!
پیشتر نوشتهام که ای کاش دکتر سیف در زمان خودش، دستور خاتمه این بازی را در دولت تدبیر و و امید صادر می فرمودند که البته مثل همیشه گوش شنوایی برای سخنان خویش نیافتم.
امروز بازی در بازار ارز به پایان رسیده است و عناوینی چون ارزمرجع، ارز رسمی، ارزسنا، ارز آزاد، ارز مبادله ای، ارز بانکی، ارزصادراتی، ارزوارداتی، ارز مسافری، ارز دانشجویی، ارزکشورهای نزدیک، ارزکشورهای دور، ارز اربعین، ارز بیماری و … محل اعتنا نیستند. دولت صادقی که قصد دارد بر مبنای حقیقت و آمارهای واقعی حرکت کند، نمیتواند همچون گذشته، این بازی را ادامه دهد. خصوصا که از سالها قبل مردم این داستان را باور نداشتند و خود حقیقت را میدانستند، اما راه به جایی نمیبردند و البته هنوز هم نمیبرند.
درست است که کاهش و افزایش قیمت ارز، گاه متاثر از مسائل روانی بوده و زیر بنای اقتصادی ندارد، اما بررسی رفتار بانک مرکزی در سی چهل سال گذشته و یکی دو سال اخیر، میتواند چراغ راه آینده باشد.
آبان ماه گذشته، رئیس کل سابق بانک مرکزی، رسما در مطبوعات اعلام کرد که ۱۸ میلیارد دلار در خانهها انباشته شده است و این مبالغ باید از گاو صندوقها و بالش خانهها به بازار وارد شود؛ خبرهای خوش حاشیه سفر نیویورک، هم کمک میکرد که انباشت ۱۸ میلیارد دلاری به بازار روانه شود و انگیزههای سفتهجویانه در بازار ارز رو به کاهش بود. در چنین فضایی یکباره، تثبیت قیمت ۳۰۰۰ تومانی در دستور کار قرار گرفت؛ در نتیجه ارز در بازاری که هیچ وقت به دستور مقامات کاهش نمییافت، این بار، امرپذیر شد و با پنج درصد رشد متوقف گردید.
همچنین است جریان دلار ۴۲۰۰ تومانی؛ گویی که مسئولان یک شبه خواب نما شدند. همه جریانات بعد از آن در ۶ ماه اخیر که این وضعیت را رقم زده است، متاثر از تصمیمات آن دوره است، که معیشت مردم را دچار مشکل کرده و جواب آقایان چیزی جز سکوت نیست.
نکته آخر، به راستی مسئولین پاسخ دهند که چه عیبی دارد ما همگی تلاش کنیم تا پول ملی تقویت شود. در سال هایی که دلار حدود ۱۰۰۰ تومان ثابت شده بود و امکان رقابت کالای تولیدی با وارداتی فراهم گشته بود، مشکل چه بود؟
آیا این سالها از سالهای جنگ تحمیلی و دوران کوپنی بدتر است؟
آیا تحریم مربوط به این چند سال اخیر است؟
آیا در این چهل سال کشور در تحریم نبوده است؟
در شرایطی که کاهش نرخ ارز، میتواند سادهترین راه حل کاهش تورم باشد و در برنامهایی کوتاه مدت، خیال مردم را آسوده سازد، چرا باید ارز را گران بفروشیم؟
رئیس اتاق بازرگانی تهران گفته است که تعیین کف و سقف نرخ ارز در شان مسئولان نظام نیست و نباید حداقل و حداکثر نرخ دلار را دستوری تعیین کنند، این جملات به چه معنی است؟
بسیاری از اقتصاددانان مورد وثوق آقایان، هر روز میگویند اقتصاد دستوری در هیچ حوزهای قابل اجرا نیست، پس چرا متوجه این امر نیستند؟
از مسئولان انتظار میرود به جای مصاحبه با رسانههای گوناگون و ظاهر شدن مقابل لنز دوربینها، به قوانین و قواعد اقتصاد جهان پایبند باشند و تلاش خود را در جهت ایجاد کاهش تورم و بحرانزدایی صرف کنند.
احتمال دارد که در چند روز آینده باز هم بازار نسبت به ۱۳ آبان واکنش نشان دهد. قیمتها کمی بالا خواهد رفت و بعد کاهش خواهد یافت و قیمت ارز در بازار آزاد ارزانتر خواهد شد، البته اگر بانک مرکزی و ایادی آنها و رانندههای کیف بهدست، بگذارند.
شاید بزودی بخشی از عدد ۱۸ میلیارد دلاری پنهان در بالشها به خاطر نیاز روزانه مردم به بازار تزریق شود، که در نتیجه میتوان انتظار داشت که قیمت ارز مرجع هم کاهش یابد، این همان بخشی است که فعلا تمایلی برای کاهش آن در دولتمردان اقتصادی و بانکهای عامل و واسطهها نیست.
اما آیا این همه تلاش برای رفع تحریمها و ایجاد ثبات در کشور نباید به اقتصاد مورد نظر مقام معظم رهبری ختم شود و قیمتها در مسیر واقعی قرار گیرد؟
تلاش کنیم که با تقویت پول ملی، حماسه اقتصادی را بوجود آوریم. تکرار میکنم که فقط با تقویت پول ملی تورم کاهش خواهد یافت.
آرزو میکنم که نگاه مدیریتی به تقویت پول ملی را در منافع ملی کشور جستجو کنیم.
آرزو میکنم که در روزهای آینده، مدیریتی خردمندانه بر سیستم بانکی حاکم شود، هرچند نمیدانم چرا در سرزمینی که خداوند نفت و گاز و طلا و آهن و خاک و دریا و جنگل و انسان و نیروی جوان و همه چیز را به وفور به ما ارزانی کرده است، مدیریت را از ما دریغ کرده است.