بهار - شاهین یاسمی

نزدیک انتخابات است. 25 روز مانده به انتخابات یازدهمین دوره ریاست‌جمهوری؛ بازار سرمایه سیاست‌زده شده و بوی انحراف از تالار حافظ می‌آید. البته این سیاست‌زدگی تازگی ندارد ولی شائبه استفاده تبلیغاتی و انتخاباتی از بورس بی‌سابقه است. این اولین‌بار در تاریخ 46ساله بورس است که به نظر می‌رسد دولت و در راس آن یک جریان خاص از آن برای رسیدن به کرسی رییس‌جمهوری استفاده می‌کند. بازار سهام به بهانه تحولات ارزی، بالا رفتن قیمت دلار و در نتیجه تعدیل‌های مثبت عایدی پیاپی شرکت‌های صادرات‌محور از ابتدای سال 92 رکورد‌شکنی انتخاباتی خود را کلید زد. اما با عرضه شبهه‌انگیز هلدینگ پتروشیمی خلیج‌فارس در آستانه انتخابات رکوردشکنی‌ها وارد فاز جدیدی شد؛ به‌طوری که بعضی این شائبه را مطرح کردند که واگذاری این غول پتروشیمی، سیاسی‌ترین عرضه دولت و سازمان خصوصی‌سازی در بورس است و یک جریان خاص در دولت قصد سوءاستفاده انتخاباتی دارد. افزایش سرمایه 150برابری برای بالا بردن تعداد سهام و عرضه وسیع بین مردم و اقدام به عرضه دیرهنگام پس از دو، سه سال و در آستانه انتخابات این شائبه را تقویت می‌کرد. اما عرضه هلدینگ خلیج‌فارس می‌تواند چه مزایایی برای دولت داشته باشد؟ با توجه به این‌که هلدینگ خلیج‌فارس پس از عرضه، بزرگ‌ترین نماد در بازار سرمایه به شمار می‌رود، قادر است بازار را در مواقع لازم کنترل و مدیریت کند. از سوی دیگر با توجه به ارزندگی این نماد از نظر بنیادی، خریداران کوتاه‌مدت و بلندمدت می‌توانند سود خوبی از محل نوسان‌های قیمتی و سود سالانه کسب کنند و این می‌تواند شانس رای‌آوری گزینه مورد نظر دولت در انتخابات را بالا ببرد و فعالان و خریداران حقیقی بازار سرمایه را به سمت او جذب کند. حال سوالی که ممکن است مطرح شود این است که دولت چگونه می‌تواند بورس را مهندسی و دستکاری کند؟ پاسخ خیلی ساده است؛ سهامداران حقوقی! این سهامداران حقوقی هستند که بازار را در دست دارند و می‌توانند با نظر مدیران اجرایی اقتصاد و جریان منتسب به ‌آن‌ها بازار سرمایه را مهندسی کنند. اما نکته هلدینگ خلیج‌فارس هم این است که به دلیل بالا بودن تعداد سهام عرضه‌شده، بیشتر سهام این غول پتروشیمی توسط حقوقی‌ها خریداری و جمع شد. 
چند سال پیش دولتی که با شعار حرام بودن بورس بر سر کار آمده بود و هیچ اعتقادی به بورس نداشت، شرکت‌های سرمایه‌گذاری تاسیس کرد و با دادن سرمایه قابل توجه، آن‌ها را راهی تالار شیشه‌ای کرد تا خریدوفروش کنند و مدیریت بازار را به دست بگیرند تا در صورت صلاحدید بازار را بالا و پایین کنند. اولین‌بار نفوذ این جریان در بورس دو سال پیش مطرح شد که بازار یک‌دفعه بدون هیچ توجیه اقتصادی و بنیادی منفی شد تا تاریخی‌ترین سقوط تاریخ بورس با قهر 11روزه محمود احمدی‌نژاد رقم بخورد و بازار یکپارچه بریزد؛ بازاری که پس از آشتی مثبت و پرطرفدار و یک‌دفعه از این رو به آن رو شد! 
البته رکوردشکنی‌های بهاری بورس تنها به خاطر هلدینگ خلیج‌فارس نبود بلکه این نمادهای صادرات‌محور و در راس آن‌ها شرکت‌های پالایشگاهی و پتروشیمی (که هلدینگ پتروشیمی خلیج‌فارس هم از همین گروه است) بودند که لیدر بازار شدند و رهبری بازار و رشد شاخص‌ها را به دست گرفتند. پالایشی‌ها و پتروشیمی‌ها که با توجه به بالا رفتن نرخ انواع ارز و دلار با تعدیل‌های مثبت و گزارش‌های امیدوار‌کننده قیمت سهام و سودهایشان چندبرابر شده بود، نبض بازار را به دست گرفته و یکه‌تاز میدان شدند و بازار مثبت سبب شد که این روند به سایر گروه‌ها نیز منتقل شود و شاخص کل بازار در مدت‌زمان کوتاهی بیش از هفت‌هزار واحد رشد کند. اما جالب این‌که با اعلام نامزدی اکبر هاشمی‌رفسنجانی برای انتخابات ریاست‌جمهوری، بازی عوض شد زیرا روز پس از اعلام نامزدی هاشمی بازار‌ها واکنش مثبتی به حضور این سیاستمدار سرشناس نشان دادند. ارز، طلا و سکه کاهش پیدا کردند و بازارهای موازی آرام گرفتند؛ به‌طوری که دلار به زیر 3500 تومان آمد که این نشانه مثبتی بود. بازار سهام هم واکنش مثبت و آرامی به حضور هاشمی نشان داد و بازاری که مثبت بود و رکوردشکنی می‌کرد، روز بعد از اعلام نامزدی هاشمی (یکشنبه هفته گذشته) مثبت ماند و به این ترتیب بازارها به هاشمی چراغ سبز نشان دادند. این واکنش مثبت بازار به حضور هاشمی به مذاق نامزد رقیب خوش نیامد و می‌توان گفت استراتژی رشد بازار سهام تا انتخابات به نوعی عوض شد تا بازیگردان اصلی بورس و سهامداران حقوقی با بالا بردن دستوری میزان عرضه‌ها و استراتژی «فروش» به جای «خریدوفروش» بازار را منفی کنند. ماجرا به همین جا ختم نشد تا با ادعای دولت مبنی بر اختصاص نفت 17دلاری به پالایشگاه‌ها، مصوبه کمیسیون تلفیق یک‌دفعه تغییر کند و پالایشگاه‌های غیردولتی هم در کنار دولتی‌ها با مصوبه بهارستانی‌ها موظف به پرداخت 26‌درصد از درآمد صادراتشان به صندوق توسعه ملی شوند و همه معادلات این گروه که لیدر بازار بودند به هم بخورد. این اتفاق باعث شد که بازار و شرکت‌های پالایشی و پتروشیمی تغییر روند داده و منفی شوند و شاهد افزایش عرضه در این گروه‌ها باشیم. عرضه‌های این دو گروه در کنار عرضه‌های دستوری حقوقی‌ها بازار را به شدت منفی کرد تا شاخص یک‌‌روزه (دوشنبه هفته گذشته) 834 واحد بریزد و بزرگ‌ترین ریزش بورس در سال 92 رقم بخورد و بعضی ادعا کنند که واکنش بازار به حضور هاشمی منفی است. بازار در روزهای بعد (سه‌شنبه و چهارشنبه هفته گذشته) هم منفی ماند ولی میزان ریزش کمتر شد. روز گذشته یعنی اولین روز معاملاتی هفته جاری، بازار باز هم منفی بود و بیش از 563 واحد دیگر افت کرد. این جریان که حامی گزینه محمود احمدی‌نژاد در انتخابات هستند، سعی کردند که بازار دلار و ارز و طلا را هم، با خود همسو کنند و همزمان با منفی کردن بورس و بالا بردن دلار و طلا ادعا کنند که بازار به هاشمی واکنش منفی نشان داده؛ حال آن‌که بازار‌های مذکور واکنش مثبت خودشان را در همان روز اعلام نامزدی و فردای آن نشان دادند. 
این طور که مشخص است، ممکن است با توجه به ترس جریان رقیب مذکور از حضور هاشمی‌رفسنجانی و توانایی و تجربه بالای او در عرصه بازسازی و سازندگی و توسعه اقتصادی و همچنین ردصلاحیت احتمالی مشایی، بازار‌های موازی سرمایه دوباره هدف قرار گرفته و شاهد افزایش روند نگران‌کننده و منفی در بازارهای سرمایه، ارز، طلا و مسکن باشیم تا جریان مذکور واکنش بازارهای سرمایه‌گذاری به حضور هاشمی و عدم حضور مشایی را منفی القا کنند. اما سناریوی دیگری که بعضی مطرح می‌کنند رد صلاحیت مشایی و به دنبال آن حمایت غیرمستقیم او از هاشمی است که البته وقوع گزینه دوم از احتمال بسیار کمی برخوردار است. مطرح‌کنندگان این سناریو معتقدند مشایی و حامیانش برای این‌که اصولگرایان منتقدشان به صندلی ریاست‌جمهوری نرسند و تاوان رد صلاحیت گزینه مورد نظرشان را پس دهند، ممکن است به‌طور غیرمستقیم از جریان رقیب این اصولگرایان حمایت کنند و دوباره استراتژی‌شان را تغییر داده و به دنبال آن بازارها را برخلاف استراتژی کنونی خوشحال از حضور هاشمی کنند؛ بنابراین بازار سرمایه روندش دوباره مثبت شود و دلار و طلا و مسکن روند کاهشی در پیش گیرند. هرچند احتمال وقوع چنین اتفاقی بسیار بعید به نظر می‌رسد ولی با توجه به پیچیدگی‌های دنیای سیاست، محال نیست. در پایان با توجه به این‌که مسئولان بورس دلیل اصلی افت اخیر بورس را به گردن بهارستان، مصوبه مجلس و شرکت‌های پالایشی انداخته و هیچ اشاره‌ای به عملکرد حقوقی‌های بازار نداشته‌اند، بهتر است درباره نفوذ دولت و جریان منتسب به دولت در بازار سرمایه توضیح قانع‌کننده‌ای داشته باشند تا این شائبه ایجاد نشود که مهندسی این روزهای بورس از داخل بورس و توسط مسئولان بورسی اداره می‌شود. اما در صورتی که پاسخ مسئولان قانع‌کننده نباشد، مشخص می‌شود که بورس اسیر سیاست‌زدگی شده و روند آن حبابی است. آنجاست که پربیراه نیست اگر بگوییم، وقتی حباب‌ها حکمرانی کنند و بورس منحرف شود، فاتحه بورس خوانده شده و از آنجا که بورس آیینه تمام‌نمای اقتصاد یک کشور است، اقتصاد هم در آستانه انحراف، فساد، نابودی و فروپاشی است.