مطابق نظرسنجی صورت گرفته از متخصصین اقتصادی درباره بازار سهام، چشم‌انداز روشنی برای این بازار تصور نمی‌شود و حدود نود درصد افراد شرکت کننده بازده این بازار را کمتر از تورم پیش‌بینی کرده‌اند. اما این نگرش بدبینانه از کجا نشات می‌گیرد؟!

 

گروه بورس،بانک و بیمه بازارنیوز: علی رئوفی،کارشناس بازار مالی در سلسله یادداشتهای تحلیلی اینستاگرامی بازار سهام را در سال ۹۸ را به صورت زیر تحلیل کرد:

» کمترین بازده مورد انتظار: منفی ۱۵ درصد
» بیشترین بازده مورد انتظار: ۲۵ درصد
» متوسط بازده انتظاری (بازده وزنی): ۸ درصد
» پیش‌بینی من: ۲۰ درصد
» میزان ریسک: بالا
وی در ادامه اینگونه نوشت:
مطابق نظرسنجی صورت گرفته از متخصصین اقتصادی درباره بازار سهام، چشم‌انداز روشنی برای این بازار تصور نمی‌شود و حدود نود درصد افراد شرکت کننده بازده این بازار را کمتر از تورم پیش‌بینی کرده‌اند. اما این نگرش بدبینانه از کجا نشات می‌گیرد؟! برای پیش‌بینی بازارهای مالی باید به عوامل بنیادی اثرگذار بر این بازارها پرداخت. بورس نیز از این بازارها مستثنی نیست. مهم‌ترین ارکان موثر بر بازار سهام شامل؛

۱_تحریم‌ها،
۲_نرخ ارز،
۳_قیمت نفت،
۴_اقتصاد داخلی (رشد اقتصادی، تورم) و تصمیمات در این حوزه (نرخ سود بانکی، بودجه، قیمت حامل‌های انرژی، مالیات و...)
۵_اقتصاد جهانی (رشد اقتصادی چین و آمریکا، جنگ تجاری و تحولات در بازارهای کالایی(کامودیتی))،
۶_تحولات سیاسی در عرصه داخلی و بین المللی (ثبات در منطقه، )

هر چند نرخ ارز، تا حدودی مربوط به اقتصادی داخلی (مورد چهارم) و قیمت نفت مربوط به اقتصاد جهانی (مورد پنجم) است، اما به دلیل اهمیت آنها را به صورت جداگانه مطرح کرده‌ام.

این کارشناس اقتصادی نخستین عامل در ایجاد این بدبینی را آغاز دور دوم تحریم‌ها و محدودیت‌ها برای شرکت‌های صادرات محور خواند و افزود: بعد از گذشت چند ماه از شروع تحریم‌ها و با توجه به گزارش‌های منتشر شده می‌بینیم که این بدبینی‌ها بی اساس نیست و فروش صادراتی خیلی از شرکت‌ها کاهش پیدا کرده است. به همین خاطر ارزش سهام آنها کاهش یافته است و یا در حال کاهش است.

وی علت دوم را  کاهش ارزش دلار از نرخ ۱۹ هزار تومان تا ۱۲ هزار تومان عنوان کرد و نوشت: با جهش‌های قابل توجه دلار و رسیدن آن به نرخ‌های نزدیک ۱۹ هزار تومان، قیمت بسیاری از سهم‌های ارزمحور (پتروشیمی، فولاد و...) به سرعت رشد کرد. انتظار بسیاری از فعالان بازار بر این بود که این نرخ پایدار است و حتی امکان افزایش‌های بیشتر هم وجود دارد. اما با کاهش نرخ دلار پیش‌بینی‌ها غلط از آب درآمد و عملاً شرکت‌ها هم به لحاظ فروش و هم از نظر انتظار سودآوری‌های آتی با کاهش مواجه شدند. این امر به کاهش ارزش سهام شرکت‌ها در زمستان منجر شد. بر این اساس در جا زدن بورس در این حالت دور از انتظار نیست.

  • عامل دیگری که در این پیش‌بینی موثر است قیمت نفت است. وابستگی اقتصاد ایران به نفت بر کسی پوشیده نیست و به دلیل حضور بسیاری از شرکت‌های نفتی و وابسته به آن در بازار سهام، این بازار نیز از افت و خیزهای نفت بسیار تاثیر می‌پذیرد. انتظار بر این بود که با تحریم‌های نفتی ایران، قیمت نفت به حدود صد دلار برسد و حداقل از این مجرا شرکت‌های نفتی بورس منتفع شوند. این در حالی است که با اعطای برخی از معافیت‌ها از طرف آمریکا به برخی از خریداران نفت ایران این اتفاق رخ نداد و حتی قیمت نفت (به دلیل افزایش تولید عربستان و امارات) کاهش نیز پیدا کرد!، لذا به دلیل محقق نشدن این انتظار کاهش ارزش سهام یا در جا زدن آن دور از انتظار نیست.
    رئوفی ادامه داد: یکی از جریانات اقتصاد داخلی مؤثر در کاهش ارزش سهام در سال آینده نیز بحث بودجه سال ۱۳۹۸ است. به احتمال خیلی زیاد منابع درآمدی دولت در سال ۱۳۹۸ کاهش پیدا خواهد کرد و به احتمال زیاد یک بار مضاعفی از طریق افزایش عوارض و مالیات و غیره بر شرکت های تولیدی وارد خواهد کرد. یعنی با کاهش منابع درآمدی، دولت برای تأمین هزینه‌هایش به افزایش منابع درآمدی داخلی روی خواهد آورد. یعنی به جای اینکه از مخارجش کم کند سعی خواهد کرد که منابع داخلی را افزایش دهد. این امر هزینه شرکت‌ها را افزایش و در نتیجه امکان سودآوری آنها را پایین می آورد. در این صورت منطقی است که ارزش سهام این شرکت‌های بورسی کاهش پیدا کند. همچنین با توجه به کاهش درآمد سرانه کشور اقتصاد ما با رکود شدیدتر از گذشته‌ای مواجه شده است. این امر روی فروش و در نتیجه روی سودآوری شرکت‌ها تأثیر منفی خواهد گذاشت. بنابراین این دو موضوع نیز چشم انداز امیدوار کننده‌ای برای فعالان بازار بورس ترسیم نمی کند.
    از سوی دیگر، تنش‌های تجاری میان دو کشور تاثیرگذار در بازار‌های مالی (چین و آمریکا)، کند شدن سرعت رشد اقتصادی چین، اعمال سیاست کاهش واردات کامودیتی‌ها و افزایش صادرات چینی‌ها از جمله سرفصل‌های اقتصاد جهانی است که به تضعیف روند قیمت جهانی کالا و افت آنها و در نهایت کاهش ارزش سهام‌های صادراتی منجر می‌شود. کاهش تقاضای کامودیتی به معنی کاهش تقاضا از صنایع صادراتی ما مثل فولاد و پتروشیمی و.... خواهد بود و سودآوری آنها را زیر سوال می‌برد.
    درنهایت به نظر می‌رسد تا زمانی که اخبار خوش سیاسی و اقتصادی از راه نرسد و نوعی خوش‌بینی نسبت به اقتصاد کشور رخ ندهد بازار سرمایه ما خیلی جا برای رشدهایی مانند دوره سه ماهه تابستان نخواهد داشت، که از نظر من این رفتار بازار غیر منطقی نیست.