بدون تردید دستیابی به اهداف مذکور تنها در سایه تدوین نقشه راه، بکارگیری سیاست­های مناسب اقتصادی و ایجاد هماهنگی و تعامل بین سیاست­های مذکور و دستگاههای اجرایی متولی محقق خواهد شد.

در این راستا بر کسی پوشیده نیست که نظام تولید یکی از اصلی­ترین ارکان اقتصادی هر کشوری است و بدون وجود نظام تولید چابک و کارآمد، اهدافی همچون اشتغال پایدار، ثبات قیمت­ها و ... تنها در حد رویا و سراب باقی خواهد ماند و جامه عمل بر تن نخواهد کرد. آنچه مسلم است رسیدن به نظام تولید کارآمد نیازمند فراهم کردن برخی بسترها، زیرساخت­ها و بکارگیری سیاست­های حمایتی و تشویقی عملی است.

به­عنوان مثال نمی­توان اجازه داد صحنه اقتصاد کشور مالامال از واردات کالاهای خارجی و بی­کیفیت شود و در عین حال حمایت از تولید در صدر اولویت­ها و برنامه­های اقتصادی کشور قرار داشته باشد. یا نمی­توان اجازه داد نظام تولید در عطش منابع مالی ذوب شود و در عین حال حمایت از تولید جزء شعارهای اصلی اقتصاد کشور باشد؟ همچنین نمی­توان انتظار ایجاد شغل برای جوانان تازه وارد به بازار کار و همچنین نیروی غیرشاغل داشت در صورتیکه فضای کسب و کار مناسبی بر نظام تولیدی کشور حاکم نمی­باشد.

بطور کلی آنچه در فضای کنونی اقتصاد ایران می­گذرد تصویر روشن و قابل قبولی از محیط متناسب با نظام تولیدی چابک را به تصویر نمی­کشد. فضای نامناسب کسب و کار، بازار بی­ثبات ارز، مشکلات تامین مالی و نقدینگی موردنیاز برای سرمایه در گردش، تحریم­های بین­المللی، اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه­ها و ... برخی از مهمترین پارامترهای تاثیرگذار بر فعالیت­های بخش تولیدی است. مجموعه شرایط مذکور ضمن افزایش هزینه­های بنگاه از طریق افزایش هزینه­های مبادلاتی و ... توان رقابتی آنها را مستهلک می­کند. در چنین شرایطی ضرورت اتخاذ سیاست­های «مدیریت تولید» بیش از پیش آشکار می­شود. حرکتی که هدف آن برون­دادی برای سیستم تولیدی کشور است که براساس آن تولید باید کیفی، رقابت­پذیر، صادرات‌گرا و در برگیرنده نیازهای مصرف‌کننده باشد.

به­ بیان ساده تنها در سایه داشتن نظام تولیدی کارآمد و چابک امکان تحقق اهداف و آرزو­های اقتصادی کشور میسور خواهد بود. اهمیت نظام تولید چابک و کارآمد به­حدی است که بدون آن دستیابی به اهدافی همچون ثبات قیمت­ها، اشتغال پایدار و حتی توسعه صادرات غیرنفتی میسر نخواهد بود. به­عبارت دیگر ایجاد اشتغال پایدار باید تنها از طریق شناسایی ظرفیت­های جدید تولیدی و سرمایه­گذاری در بخش­های دارای مزیت (جهانی و داخلی) صورت گیرد. براین اساس برخی پیشنهادات زیر قابل ارایه است:

1- بهبود فضای کسب و کار: امروز یکی از نیازهای اصلی تولید «ایجاد محیطی برای انجام سریع­تر، با هزینه پایین­تر و با امنیت بالاتر فعالیت­های تولیدی» است (به­عبارت دیگر حذف موانع و ایجاد بستری امن در حوزه تولید و تجارت کشور).

2- صیانت حداکثری از نظام تولیدی موجود: محیط پیرامون تولید طی سالهای اخیر بدلایل متعدد همچون تحریم­ها، اجرای مرحله اول  هدفمندی و ... دستخوش نوسانات فراوانی بوده است. مجموعه این عوامل ضرورت توجه، مراقبت و صیانت هدفمند و مدت­دار از بنگاه­های موجود به­عنوان سرمایه­های کشور را دوچندان کرده است.

3-  تامین منابع مالی موردنیاز فعالیت­های تولیدی مولد: یکی از مهمترین چالش­های فعلی بنگاههای تولیدی کشور را می­توان در تامین منابع مالی عنوان کرد. در این راستا اتخاذ سیاستهای متناسب و هدایت نقدینگی به­سمت فعالیت­های مولد جزء مهمترین برنامه­هایی است در شرایط کنونی مطمح­نظر قرار گیرد.

احمد تشکینی، عضو هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی