نبرد نفت کش ها اقتصادجهان را آشفته می کند
ساعت 24 - رخدادهای عجیب و غیر قابل پیش بینی در خلیج فارس روزجمعه 27 تیرماه شتاب فوق العاده ای را تجربه کرد که درسالهای اخیر بی نظیر بوده است و به نظر می رسد هیجان ورفتارهای تصادفی روندی فزاینده دارد و به سوی رخدادهای ناشناس پیش می رود.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روزجمعه 27 تیرماه اعلام کرد یک کشتی دراختیار انگلیسی ها را در آبهای خلیج فارس به دلیل تخلف از مقررات بین المللی توقیف کرده و به سمت ایران هدایت کرده است. درحالی که هنوز بیانیه رسمی از سوی انگلستان دراین باره صادرنشده است اما مقامهای آمریکایی این کار ایران را افزایش تنش درمنطقه می دانند. پیش از این اما آمریکا اعلام کرده بود یک پهپاد ایرانی را سرنگون کرده است که با تکذیب جدی ایران مواجه شد. در آخرین دقایق روز گذشته اخبار ضد و نقیضی از توقیف دومین کشتی انگلیسی از سوی ایران برروی خروجی برخی خبرگزاری ها قرارگرفت که روزنامه ایران آن را تکذیب کرد. از سوی دیگر مقامهای آمریکایی خبر داده اند یک ملوان این کشور دردریای عرب ناپدید شده است. درچنین وضعیتی هر رخداد غیر متعارف درمسیر افزایش نبردهای تازه درمیان کشورهای ذینفع درخلیج فارس پیامدهای خود را در سیاست بین الملل و سیاستها و تحولات اقتصادی منطقه و جهان دارد و برآیند آن آشفته شدن اقتصاد جهان است. اگر جنگ تعرفه ا را نیز بر این داستان بیفزاییم شرایط ناشناس بیشتری را تجربه می کنیم. ریچارد مالینسون، تحلیلگر ارشد در انرژیاسپکتز، درباره تاثیر رخدادهای خاورمیانه و همچنین جنگ تعرفه ها گفته است هرچند حوادث اخیر به رشد چندان قابل ملاحظهای در قیمت جهانی نفت منجر نشده، اما این خطر وجود دارد که با تشدید تنش، قیمتها بالا برود.با توجه به ذخایر آمریکا و روسیه این ظرفیت وجود دارد که با مکانیسمهایی یک اختلال کوتاه در صادرات نفت از خاورمیانه جبران شود. اما در شرایط شکنندگی اقتصاد جهان، هر عاملی که قیمتها را افزایش دهد خبر بدی محسوب میشود.امی مایرز جاف، پژوهشگر انرژی در اندیشکده آمریکایی شورای روابط خارجی هم میگوید در صورت قطع صادرات نفت از تنگه هرمز، هرچند روسیه و آمریکا بالقوه ظرفیت تولید نفت جایگزین را دارند، اما تحقق این ظرفیت زمان زیادی خواهد برد.او ضمن اینکه یادآور میشود که حتی در زمان جنگ ایران و عراق هم صادرات نفت از تنگه هرمز قطع نشد، میگوید در صورت کاهش صادرات منطقه و گرانی نفت، بازار جهانی نفت به تدریج خود را با وضعیت جدید تنظیم میکند.
تقابل منطق سیاست و منطق تجارت؟
اگر آثار منفی کوتاه مدت و بلندمدت رویارویی با آمریکا روشن است، ایران در جستجوی چه منفعت احتمالی قدم در این راه میگذارد؟برخوردی که دونالد ترامپ با ایران داشته "به نظر میرسد عملا در مقام یک تاجر، و نه یک عامل 'سیاست واقعگرا(realpolitik) '، پیش فرض اشتباهی داشته که فشار اقتصادی میتواند برای ایجاد تغییر عمده در سیاست خارجی جمهوری اسلامی کافی باشد. رویکرد کاملا 'معاملاتی 'مشابه را میتوان در به اصطلاح معامله قرن برای حل مساله اسرائیل و فلسطین هم دید.دیوید ویرینگ هم به ترتیب مشابهی میگوید سیاست خارجی دونالد ترامپ انسجام لازم برای حفظ و تقویت سلطه ( hegemony) آمریکا در جهان و منطقه را ندارد.ویرینگ معتقد است توافق هستهای در دوران باراک اوباما نمونهای از این هژمونی بود که ضمن باز کردن بازارهای ایران به روی متحدان اروپایی، زمینهساز ثبات بیشتر در خاورمیانه میشد.جیکوب پاسکه لارسن، از اتحادیه کشتیداران بیمکو، میگوید: "ایران توانایی عملی کردن تهدیدش را دارد. مینگذاری آسان است. لازم نیست که برای ایجاد اختلال در کشتیرانی مینهای خیلی زیادی در منطقه بگذارید.""اگر ایران بگوید در تنگه هرمز مین گذاشته، اثر شدیدی خواهد داشت، هرچند فکر نمیکنم چنین کاری ادامهپذیر باشد."ایران با این برداشت به تواناییهای نظامی خود تکیه میکند که به نظر میرسد دونالد ترامپ نمیخواهد وارد یک درگیری نظامی تازه شود.ناظران نظامی میگویند توان موشکی و پدافند هوایی ایران نسبت به دوران 'جنگ نفتکشها' رشد کردهاست. ترامپ همزمان که ایران را به "نابودی" تهدید کرده، می گوید وقتی آمریکا بینیاز از نفت خاورمیانه شده، کشورهای منطقه خودشان باید از نفتکشهایشان محافظت کنند.چنین موضعی از طرف رئیس جمهور آمریکا میتواند فرضیه سردرگمی در سیاست خارجی و چشمانداز افول هژمونی آمریکا را تقویت کند.درباره "افول سلطه آمریکا"، میان متخصصان روابط بینالملل توافق نظر وجود ندارد و در حالی که بعضی معتقدند "قدرتهای رده میانی" مانند ایران و ترکیه به دنبال پر کردن خلاء قدرت آمریکا هستند، برخی دیگر میگویند آمریکا هنوز برتری نظامی لازم برای اعمال سلطه را دارد و تفاوت سیاست باراک اوباما و دونالد ترامپ در یکجانبهگرایی و کاهش آداب دیپلماتیک است.منافع تجاری ایران در صورت همسویی سیاسی با آمریکا هم تامین نخواهد شد، پس چه بهتر که هم سیاست و هم اقتصاد با "مقاومت" پیش برده شوند.