حجت‌الله میرزایی . استاد دانشگاه
بی‌شک حوزه اقتصاد و مشخصا فعالیت، تولید، اشتغال و معیشت روزمره شهروندان، نقش تعیین‌کننده‌ای، هم در شکل‌گیری موج مشارکت مردمی در انتخابات و هم ساختار آرا و نتیجه نهایی آن داشت. و عجب آنکه حتی از زبان برخی نامزدهای اصولگرا در مناظره‌های جمعی و گفت‌وگوهای فردی، برخلاف انتظار، وضعیت اقتصادی عامل تعیین‌کننده و موثر در وضعیت موجود فرهنگی و اجتماعی عنوان شد، از کاهش گرایش‌های مذهبی، افول سرمایه اجتماعی و افزایش ناهنجاری‌ها گرفته تا مشکلات سلامت و بهداشت و درمان و ناکارآمدی آموزش‌وپرورش عمومی. این تعیین‌کنندگی اقتصاد، اگر نگوییم بی‌سابقه، کم‌سابقه بوده است. براین اساس‌شهروندان چه آنها که به روحانی رای داده‌اند و چه آنها که نامزد دیگری را برگزیدند یا اصلا رایی ندادند، در انتظار تحولی بزرگ شبیه
معجزه‌اند.                
تا به امروز کوشندگان عرصه اقتصاد، سیاهه‌های بلند و متعددی از مسایل و مصایب اقتصادی کشور در سطوح خرد و کلان از روندهای توسعه ملی و منطقه‌ای گرفته تا عملکرد نهادی و سیاستگذاری عمومی و از مخاطرات و بزنگاه‌های عاجل و اولویت‌دار تا گذرگاه‌های بلند و پرمخاطره آینده تهیه و ارایه کرده‌اند. هشت سال گذشته با بی‌اعتمادی و فقدان تعامل میان سیاستگذاران بخش عمومی، بازار و تشکل‌های اقتصادی سپری شد. منافع دولت و منافع کارگزاران اقتصادی (اعم از بنگاه‌ها و خانوارها) موضوع بازی‌های یکسویه برد و باخت شد. 
در هشت‌سال گذشته و در غیاب گفت‌وگوی موثر و نهادی خرده‌ نظام‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری اقتصادی، هدف‌گذاری مبتنی بر بلندپروازی و آرزومحوری، بر گزینش و پردازش ابزارها و سیاست‌های عقلانی غلبه کرد و با آزمون و خطاهای پی‌درپی، پارادوکس غرور و ناتوانی خود را نشان داد. انتخابات روز جمعه این امیدواری را پدید آورد تا موارد فوق، جای خود را به برنامه‌ریزی گام‌به‌گام برای دستیابی به اهداف و هنجارهای معقول و اجرا و پایش و سنجش گام‌به‌گام مسیر طی شده و فاصله پیش‌رو با هنجارهای معقول و افق‌های مشخص بدهد. 
در سال‌های اخیر گفتمان جدیدی در ارزیابی‌های کارشناسان از شرایط اقتصادی کشور بروز کرد و آن نقش تعیین‌کننده حوزه سیاست (اعم از سیاست داخلی و سیاست خارجی) هم در شکل‌گیری و تعمیق و تثبیت مشکلات و مسایل اقتصادی و هم در راه‌های برون‌رفت از این وضعیت بود. غالب اقتصاددانان و کارشناسان با گرایش‌ها و رویکردهای متفاوت، چه در نامه‌ها و گزارش‌های جمعی و چه در نوشتارهای فردی، چه در تحلیل‌های آکادمیک و چه یادداشت‌های رسانه‌ای، بر این نکته پافشردند که ابزارهای متعارف اقتصادی و سیاست‌های پولی و مالی با ناکارآمدی و فقدان اثربخشی مواجه شده‌اند و حل مسایل اقتصادی نیازمند تحول و تدابیری نو در عرصه سیاست است. حتی بخش غالب راهکارهای پیشنهادی 53 اقتصاددان در آخرین نامه اقتصاددانان در اسفندماه گذشته، محتوایی سیاسی داشت و بالاتر از آن سخن از تکنیکی اقتصادی و بستگی تام‌و‌تمام سرنوشت اقتصاد به تصمیمات و تدبیرات سیاسی درمیان آمد و این سخن به‌سرعت به تحلیلی عمومی تبدیل شد. در کلام اقتصاددانان معجز‌ه اقتصادی نیازمند بازسازی اعتماد عمومی و جایگزینی عقلانیت و ثبات با بی‌ثباتی و آشفتگی نهادی‌شده معرفی شد. باید امید و اراده تحول و بازسازی اقتصادی جایگزین احساس بی‌قدرتی و بی‌وزنی کارگزاران خرد و کلان اقتصادی شود و ترسیم و تصویر افق‌های روشن و هم‌اندیشی و تولید همکارانه نه‌فقط برای تولید کالا و خدمات که برای پردازش و ساخت و اجرای تصمیمات و سیاست‌ها و برنامه‌ها و بازی همکارانه برد- برد جایگزین راه‌های یکطرفه و تصمیمات انتزاعی مبتنی بر بازی برد- باخت موجود شود. با این مبنا به همان اندازه که معجزه‌آفرینی اقتصادی با رویکرد بنیادگرایی سرمایه و تزریق و توزیع بی‌حساب درآمدهای نفتی یا سیاستگذاری یک‌سویه و جزیره‌ای با دستکاری دمادم متغیرهای پولی و مالی یا دستکاری‌ها و وصله‌پینه‌های غالب در طرح‌ها و برنامه‌ها غیرممکن و ممتنع است، معجزه‌آفرینی اقتصادی با به‌کارگیری سرمایه عظیم اجتماعی و انسانی برای مساله‌شناسی، اولویت‌گذاری مسایل و شناسایی و ارزیابی و گزینش ابزارها و سیاست‌ها و نیز شناسایی و به‌کارگیری منابع عظیم مالی و فکری نهفته در کوشندگان اقتصادی اگر امری سهل و در دسترس نباشد، دست‌کم‌ شدنی و قابل حصول است. ضرورت و مقدمات چنین دستاوردی مدیریت و به‌کارگیری موثر سرمایه اجتماعی موجود برای سیاستگذاری میدانی اقتصاد است. بخش بزرگی از صدهاهزار بنگاه‌ اقتصادی کشور درون و برون شهرک‌های صنعتی و باز بخش بزرگی از صدهاهزار واحد صنفی تجاری و خدماتی، عضوی از تشکل‌ها و تعاونی‌ها و اتحادیه‌های صنفی و رسته‌ای‌اند و حتی برخی از مهم‌ترین آنها دارای نظام و سازمان ارزیابی و رتبه‌بندی و نظارتی و استانداردهای مشخص فرآیندی و محصولی‌اند. برخی از این تشکل‌ها قدرتمند و پرسابقه و برخی کم‌توان یا جوان‌ترند. اقتصاددانان در سال‌های اخیر متشکل‌تر و همگراتر از گذشته شده‌اند و تعامل موثر و هدفمند با آنان امکان‌پذیر است. امید به به‌کارگیری کلید تدبیر و عقلانیت با بازسازی اعتماد عمومی زمینه‌ساز گفت‌وگوی موثر و روشمند میان دولت با عموم مردم شده و با تقویت زبان گفت‌وگوی صادقانه و مستمر همراه با شفافیت و آگاه‌سازی افکار عمومی توسط کارگزاران دولتی، امکان متقاعدسازی و سیاستگذاری تعاملی فراهم شده است. 
معجزه‌آفرینی اقتصادی امکان‌پذیر است به‌شرط آنکه تدبیر و عقلانیت از مسیر همین سرمایه عظیم اعتماد و مشارکت اجتماعی بازسازی‌شده دنبال شود و اعتدال نه در به‌کارگیری آن که در مدیریت موثر و صادقانه آن در مسیر توسعه تعبیر شود. و به‌شرط آنکه با همان تدبیر و عقلانیت بر دو ‌تنگنای مهم زمان و ذهنیت غلبه کرد.