در دنیای سرمایه‌گذاری و پول درآوردن، وارن بافت، قهرمان بلا رقیبی است. هزاران نکته و گفته از وارن بافت برای سرمایه‌گذاری و مدیریت مالی در کتاب‌ها و وبلاگ‌های گوناگون وجود دارد. ایده‌هایی مثل خندق اقتصادی به‌عنوان یکی از ابزارهای بنیادین سرمایه‌گذاری با همین وارن بافت رشد کرده‌اند.

وارن بافت در حال حاضر مدیرعامل و رئیس برکشایر هتووی (Berkshire Hathaway) بزرگ‌ترین هلدینگ سرمایه‌گذاری در دنیا است و کنترل و رهبری این مجموع در دست اوست؛ اما ثروت فراوان امروز او، آغازی فروتنانه داشت.

ما در این مقاله می‌خواهیم به زندگی و مسیر سرمایه‌گذاری وارن بافت، این اسطوره سرمایه‌گذاری نگاهی بیندازیم.

وارن بافت متولد دوران بحران

وارن بافت در ۳۰ آگوست ۱۹۳۰ در شهر اوماها (Omaha) ایالت نبراسکای (Nebreska) آمریکا به دنیا آمد. در آن زمان رکورد بزرگ اقتصادی دهه ۱۹۳۰ در آمریکا تازه شروع‌شده بود و کشور درگیر مشکلات عمیقی بود.

در این رکود اقتصادی که احتمالا به دلایل متعددی از جمله عدم‌پایبندی به اخلاق مالی و حرفه‌ای فعالین بازارهای مالی رخ داد، بازار سهام در میانه‌ سال ۱۹۲۹ به‌سختی سقوط کرد. این سقوط بازار سهام بقیه‌ بخش‌های اقتصادی را نیز درگیر ساخت و از آن‌سو باعث شد مردم پول‌های خود را از بازارها بیرون بکشند و در نتیجه یک رکود اقتصادی عمیق به وجود آمد.

هووارد بافت Howard Buffett

هووارد بافت پدر وارن بافت

بخشی از مشکل ایجاد شده این بود که قیمت اجناس دائما پایین می‌آمد. به همین دلیل مصرف‌کنندگان ترجیح می‌دادند به‌جای خرید کالاها، پول خود را به‌صورت نقد نگاه دارند. این کاهش قیمت اجناس، روی همه محصولات دیگر هم اثر گذاشته بود.

این رکود بزرگ در زمان تولد وارن بافت به‌شدت ایالت محل تولد او یعنی نبراسکا را نیز تحت تاثیر قرار داده بود. اقتصاد ایالت نبراسکا روی کشاورزی استوار بود و کاهش قیمت محصولات کشاورزی در کنار دیگر کالا‌ها، این ایالت را دچار مشکل کرده بود.

در این میان وارن بافت خوش‌شانس بود؛ زیرا پدر او هووارد بافت (Howard Buffett) یک معامله‌گر سهام و تاجری باهوش بود و حتی در همین زمان مشکلات عمیق اقتصادی می‌توانست خانواده خود را تامین کند.

مهاجرت به واشنگتن

زمانی هم که اقتصاد آمریکا توانست این رکود بزرگ را پشت سر بگذارد، کسب‌وکار پدر وارن بافت بسیار رونق گرفت.

کسب‌وکار و ثروت او پس از بهبودی اوضاع اقتصادی آمریکا چنان رشد کرد که او در سال ۱۹۴۲ در انتخابات کنگره آمریکا نامزد حزب جمهوری‌خواه‌ شده و پیروز هم شد. این پیروزی او علی‌رغم این نکته بود که در آن زمان حزب دمکرات و نامزد آن یعنی فرانکلین روزولت (Franklin D. Roosevelt) بسیار محبوب بودند.

هووارد بافت پس از پیروزی در انتخابات کنگره برای ادامه کار و البته نمایندگی در کنگره در سال ۱۹۴۳ همراه خانواده‌اش به پایتخت یعنی واشنگتن رفت. این شهر جدید بود و وارن بافت که در آن زمان تنها ۱۳ سال داشت، احساس تنهایی می‌کرد.

در نتیجه وارن بافت ۱۳ ساله به تنها تفریح در دسترس خود می‌پرداخت. او در مدرسه و خانه مسائل ریاضی حل می‌کرد و کتاب‌های مالی و سرمایه‌گذاری پدرش را می‌خواند.

Kiewit Plaza

برج کیویت در اوماها دفتر مرکز برکشایر هتووی

در همین سال‌ها و البته به لطف همین کتاب‌های سرمایه‌گذاری بود که وارن بافت ذوق عجیبی پیدا کرد تا فردی ثروتمند باشد. حتی به همکلاسی‌های خود نیز گفت که اگر او در سی‌سالگی ثروتمند نشود، خود را از بلندترین ساختمانی که می‌تواند پیدا کند، به زمین پرت خواهد کرد.

به همین دلیل وارن بافت قبل از اینکه دوره دبیرستان را تمام کند، شروع به سروکله زدن و بازی کردن با بازار سهام کرد. او در این بازی چند سهام می‌خرید و می‌فروخت که بفهمد که کلا داستان بازار سهام چیست. او در این بازار سه سهم از شرکت خدمات شهری (Cities Services Company) خرید و فروخت.

هزار راه برای پول درآوردن

ذهن وارن بافت فقط به بازار سهام محدود نماند. از بین کتاب‌های سرمایه‌گذاری که از کتابخانه پدرش برای مطالعه برمی‌داشت کتاب «هزار راه برای کسب هزار دلار» از فرانسیس میناکر (One Thousand ways to make $1000- Frances Minaker) باعث شد وارن بافت به این فکر کند که از هر راهی که به ذهنش می‌رسد پول دربیاورد.

وارن بافت در همان دبیرستان شش بسته نوشابه کوکاکولا خرید و آن را به قیمت بالاتری به هم‌مدرسه‌ای‌های خود فروخت.

وارن بافت اولین شغل واقعی خود را در سال ۱۹۴۴ پیدا کرد. او هم مثل مایکل دل بنیانگذار شرکت دل، شروع به فروختن روزنامه واشنگتن‌پست به خانه‌های همسایه کرد. وارن بافت ۱۴ ساله در آن سال اولین اظهارنامه مالیاتی خود را پر کرد و ۴۵ دلار مالیات بابت ساعت و دوچرخه خود پرداخت.

او با پولی که از فروختن روزنامه به دست آورده بود، ماشین‌های بازی سکه‌ای خرید و مغازه‌های اطراف خانه خود گذاشت و با آن‌ها هم درآمد کسب کرد.

در سال ۱۹۴۸ پدر او هووارد بافت دوباره در انتخابات کنگره نامزد شد اما نتوانست برنده از آن بیرون بیاید. در نتیجه او مجبور شد همراه خانواده‌اش دوباره به اوماها بازگردد.

به همین دلیل وارن بافت مجبور شد هرکدام دستگاه‌های بازی خود را به مبلغ ۱۲۰۰ دلار بفروشد و همراه خانواده به اوماها بازگردد. وارن بافت با پولی به دست آورده بود در اوماها ۱۶ هکتار زمین کشاورزی خرید و شروع به اجاره دادن آن کرد. او حالا یک پسر ۱۸ ساله بود که ۱۶ هکتار زمین داشت و آن را اجاره می‌داد.

تحصیلات دانشگاهی ارزشمند وارن بافت

پس از بازگشت به اوماها، وارن بافت در رشته مدیریت تجاری دانشگاه نبراسکا، شروع به تحصیل کرد. او هزینه تحصیل خود را از درآمد حاصل از اجاره زمین می‌پرداخت. زمانی که در این دانشگاه مشغول تحصیل بود و ۱۹ سال داشت، برای پذیرش در دانشگاه هاروارد اقدام کرد که البته رد شد.

در نتیجه او سراغ گزینه بعدی یعنی دانشگاه کلمبیا رفت. وارن بافت در دانشگاه کلمبیا با یکی از استاد‌های آنجا ملاقات کرد که زندگی او را تغییر داد.

بنجامین گراهام (Benjamin Graham) بعدها پدر استراتژی سرمایه‌گذاری ارزش محور (Value Investing) شد. بنجامین گراهام در این استراتژی می‌گوید که شما باید شرکت یا کالایی را پیدا کنید که قیمت آن بسیار پایین‌تر از ارزش واقعی آن است و سپس آن را در قیمت بالاتر بفروشید. البته تنها مشکل این استراتژی، خود «پیدا کردن» چنین شرکت‌هایی است.

وارن بافت در سال ۱۹۴۹ با بنجامین گراهام که استاد دانشکده کسب‌وکار دانشگاه کلمبیا بود دیدار کرد. در همان سال هم بنجامین گراهام کتاب مشهور خود یعنی سرمایه‌گذار باهوش (The Intelligent Investor) را منتشر کرد.

بنجامین گراهام

بنجامین گراهام

او در این کتاب مرحله‌به‌مرحله روشی را توضیح داده است که چگونه با آن بتوان یک سرمایه‌گذاری بدون شک و شبهه انجام داد. ایده هم همانی بود که گفتیم: پیدا کردن شرکتی با قیمت بسیار کمتر از ارزش واقعی و سرمایه‌گذاری در آن.

وارن بافت به این رهیافت سرمایه‌گذاری بسیار علاقه‌مند شد و پس‌ازآن به دانشجوی محبوب بنجامین گراهام تبدیل شد. این علاقه دو‌طرفه به‌قدری بود که وارن بافت پس از فارغ‌التحصیلی در سال ۱۹۵۴ شروع به کار در شرکت سرمایه‌گذاری بنجامین گراهام کرد.

وارن بافت در این شرکت سرمایه‌گذاری استاد تحلیل سهم‌ها و موقعیت‌های سرمایه‌گذاری‌های گوناگون شد. او حالا می‌توانست صرفا با نگاه کردن به اعداد، ارزش واقعی یک شرکت را دریابد.

سرمایه‌گذاری ارزش محور

وارن بافت در این میان یک بدشانسی آورد. بنجامین گراهام دو سال بعد از ورود وارن بافت به شرکت خود، تصمیم گرفت بازنشسته شود. در نتیجه شرکت سرمایه‌گذاری خود را بست و وارن بافت را تنها گذاشت.

وارن بافت در این زمان توانسته بود ۱۷۵ هزار دلار سرمایه جمع کند و بعد از بسته شدن شرکت سرمایه‌گذاری بنجامین گراهام به دنبال شریک سرمایه‌گذاری کرد.

بهترین گزینه‌ای که او در آن زمان پیدا کرد و با رهیافت سرمایه‌گذاری ارزش محور موردعلاقه او همخوانی داشت، شرکت‌هایی بودند که محصولات چشم‌گیری تولید نمی‌کردند.

این شرکت‌ها البته آن‌قدر چشم‌گیر نبودند؛ اما مزیت‌شان این بود که قیمت سهام آن‌ها کمتر از ارزش واقعی آن‌ها بود و می‌توانست موقعیتی برای سرمایه‌گذاری باشد.

یکی از شرکت‌هایی که وارن بافت پیدا کرد، شرکت سن‌بورن (Sanborn Map Company) بود. این شرکت انحصار تولید نقشه‌های ساختمانی پر جزئیاتی را که توسط شرکت‌های بیمه استفاده می‌شد، در دست داشت. این شرکت در آن زمان نزدیک یک قرن قدمت داشت اما در دهه ۱۹۵۰ عملکرد چندان خوبی ارائه نداده بود.

وارن بافت نکته بسیاری جالبی در صورتحساب‌های مالی این شرکت پیدا کرد. سن‌بورن در طول بیست گذشته تمام سود خود را در ۴۰ شرکت دیگر سرمایه‌گذاری کرده بود. وارن بافت باکمی محاسبه متوجه شد ارزش واقعی سهم شرکت فقط با احتساب همین سرمایه‌گذاری ۲۰ ساله سن‌بورن، ۶۵ دلار برای هر سهم است و این در حالی است که قیمت این سهم در بازار فقط ۴۵ دلار بود.

به عبارتی ارزش دفتری سهم شرکت ۶۵ دلار بود اما قیمت آن ۴۵ دلار؛ یعنی نسبت P/B سهام شرکت سن‌بورن حداقل ۹/۱۳ بود.

وارن بافت در بازار بورس تهران

پس‌ازاین وی شروع به خرید سهام سن‌بورن کرد و مدتی بعد بخش عمده‌ای از سهام آن را در اختیار گرفت. او از این سرمایه‌گذاری، در طول دو سال ۴۵ درصد سود با ریسک بسیار کم داشت که البته در قیاس با سودهای نجومی و البته ظاهری سهم‌های بازار بورس تهران، چیزی نیست. ۴۵ درصد، سود یک‌ماهه فعلی خیلی از سهم‌های بازار بورس تهران است!

وارن بافت با همین رهیافت روی چندین شرکت دیگر از جمله Western Insurance Securities، Commonwealth Trust Company و Dempster Mill سرمایه‌گذاری کرد. او از مجموع این سرمایه‌گذاری‌ها سالانه ۲۸ درصد سود گرفت که در چهار برابر سود متوسط ۷ درصدی بازار بورس آمریکا بود.

وارت بافت جوان

وارن بافت در سال ۱۹۶۰

وقتی گردش تقویم به ژانویه سال ۱۹۶۲ رسید و وارن بافت ۳۲ ساله شد، او دیگر یک میلیونر بود و لازم نبود خود را از بلندترین ساختمان آن حوالی به زمین پرت کند.

او در همان سال دوباره یک شرکت دیگر پیدا کرد. شرکت نساجی برکشایر هتووی (Berkshire Hathaway) که البته در آن زمان مشکلاتی برای خود داشت.

وارن بافت در برکشایر هتووی

شرکت برکشایر هتووی در ایالت نیو اینگلند (New England) فعال بود؛ اما صنایع نساجی در این ایالت همه در حال نزول بودند. به همین دلیل برکشایر هتووی هم مجبور شده بود ۹ واحد از ۱۱ واحد نساجی خود را تعطیل کند.

به دنبال این اتفاق این شرکت ۸ هزار و ۷۰۰ نفر آر کارکنان خود را اخراج کرده بود و فقط ۲۳۰۰ کارگر را نگه داشته بود. قیمت سهام این شرکت ۷ دلار بود و این در حالی بود که فقط با احتساب دارایی‌هایی شرکت، ارزش این سهام ۱۱ دلار می‌شد.

مدیرعامل این شرکت سیبوری استانتون (Seabury Stanton) تلاش می‌کرد با هر پول نقدی که در اختیار شرکت است، سهام شرکت را برای خود شرکت خریداری کند. با این کار وقتی شرکت می‌توانست بخشی از دارایی‌های خود را بفروشد، سهام خود را از سهام‌داران می‌خرید. وارن بافت هم تعدادی زیادی از سهم‌های این شرکت را با قیمت ۷ دلار خریده بود و منتظر پیشنهاد خرید مدیرعامل شرکت بود.

Wells Fargo Hq

دفتر مرکزی ولز فارگو بزرگ‌ترین بانک آمریکا در سانفرانسیسکوP

معامله آن‌ها در سال ۱۹۶۴ جوش خورد و آن‌ها روی قیمت ۱۱٫۵۰ دلار برای هر سهم توافق کردند؛ اما در روز معامله قیمت پیشنهادی مدیرعامل شرکت ۱۱٫۳۷۵ بود. او تلاش کرد به‌اندازه ۱۲٫۵ سنت از قیمت هر سهم بکاهد؛ اما در عوض وارن بافت کل شرکت را خرید و این مدیرعامل را اخراج کرد.

حالا وارن بافت مشکل دیگری داشت. او مالک شرکتی در حال سقوط بود که باید هر چه زودتر از دست آن خلاص می‌شد. او به‌جای اینکه اجازه دهد شرکت نابود شود، شروع به سرمایه‌گذاری به اسم این شرکت در سهم‌های دیگر شرکت‌ها کرد؛ اما این تجربه بد، رهیافت سرمایه‌گذاری او را تغییر داد.

بسیار ارزشمند با قیمتی منصفانه

وارن بافت تصمیم گرفت به‌جای اینکه دنبال شرکت‌های متوسط ولی کم‌قیمت بگردد، سراغ شرکت‌های بسیار ارزشمند با قیمت معقول بگردد. اولین شرکتی که او با این رهیافت جدید در آن سرمایه‌گذاری کرد، شرکت سرمایه‌گذاری آمریکن اکسپرس (American Express) بود.

در حال حاضر شرکت برکشایر هتووی که وارن بافت مالک آن است، نه یک شرکت نساجی بلکه یک هلدینگ بسیار بزرگ در شهر محل زادگاه وارن بافت یعنی اوماها است. به لحاظ دارایی در حال حاضر این هلدینگ بزرگ‌ترین شرکت سرمایه‌گذاری دنیاست.

برچ سوم مرکز مالی جهان امریکن اکسپرس

برج سوم مرکز مالی جهانی یا برج آمریکن اکسپرس

این هلدینگ بین‌المللی در حال حاضر مالک کامل شرکت بیمه کارکنان دولت آمریکا (GEICO)، دوراسل (Duracell)، دیری کویین (Dairy Queen)، شرکت راه‌آهن BNSF، شرکت تولیدکننده محصولات شیمیایی Lubrizol، شرکت تولید لباس Fruit of the Loom، شرکت ساخت جواهرات Hezlberg Diamonds، شرکت املاک Long & Kraft و چندین شرکت دیگر که در حوزه فروش جت‌های شخصی، آموزش حرفه‌ای خلبانی، بازاریابی و تولید وسایل تفریحی است.

برکشایر هتووی همچنین مالک ۱۷٫۶ درصد از سهام آمریکن اکسپرس، ۹٫۹ درصد از سهام ولز فارگو (Wells Fargo) چهارمین بانک بزرگ آمریکا، ۹٫۴ درصد از سهام کوکاکولا، ۵٫۲۲ درصد از سهام اپل است.

وارن بافت در صنعت بیمه، به اوج‌ها فکر کن

وارن بافت با مهارت‌های تحلیلی خود توانست شرکت‌های درستی را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کند؛ اما این فقط بخشی از دلیل موفقیت اوست. یکی از دلایل مهم سودهای کلان، ورود وارن بافت به صنعت بیمه بود.

صنعت بیمه در ظاهر چندان‌ سودده به نظر نمی‌آید و در ظاهر سخت بتوان در آمریکا روی این حوزه سرمایه‌گذاری کرد و لااقل سالانه صددرصد سود برد؛ اما وارن بافت راه کسب ثروت در این صنعت را پیدا کرد.

GEiCO HQ

دفتر مرکز شرکت بیمه GEICO در مریلند

شرکت‌های بیمه مثل بانک‌ها هستند. مردم به‌صورت مستمر حق بیمه خود را پرداخت می‌کنند؛ اما این پول جایی نمی‌رود. تنها زمانی چیزی از آن کسر می‌شود که اتفاق بدی برای کسی بیفتد؛ که حتی خود همین هم چندان محتمل نیست.

وقتی وارن بافت کل یک شرکت بیمه را بخرد، می‌تواند به میلیاردها دلار نقدینگی این شرکت‌ها دسترسی پیدا کند و شروع به سرمایه‌گذاری این پول بکند.
با این کارها، سبد سرمایه‌گذاری برکشایر هتووی یک میلیارد و ۳۰۸ میلیون دلار ارزش پیدا کرد. تنها سه سال بعد، خود وارن بافت یک میلیارد دلار می‌ارزید.