ساعت 24 - در اسفند ماه 1396 بود که دکتر حسن درگاهی استاد اقتصاددانشگاه اقتصادشهید بهشتی در سازمان برنامه و بودجه تصویری از تله رشد پایین در تاریخ معاصر ایران را ارایه کرد. فرض هایی که این استاددانشگاه درذهن داشت با توجه به رخدادهای سالهای 1397 و 1398 بسیار خوش بینانه بود.

اما با این همه برخی ارقام ارایه شده از سوی او قابل اعتنا بود که البته در همان سازمان برنامه نیز نادیده گرفته شد. دکتردرگاهی تاکید کرد : روند سرمایه گذاری خصوصی در نیمه اول دهه 1390 کاهنده شده است. میانگین رشد سالانه سرمایه گذاری کل در سالهای 1391 تا 1395 منفی  7درصد شده است. به نظر می رسد ارقام مربوط به این متغیر درسه سال 1396 تا 1398 بازهم بدترشده است. ارقام تازه  ارایه شده از سوی  مسعود نیلی که  پیش از این نیز به شکل های گوناگون از سوی نهادهای پژوهشی ارایه شده بود  وضعیت سرمایه گذاری را فاجعه بار نشان می دهد. نیلی معتقد است میزان سرمایه گذاری سرانه درسال 1398 ایران کمتر از 20 درصد سرمایه گذاری در سال 1350 است.  ارقام دیگری هست که نشان می دهد روزگار تاچه میزان دراینباره سیاه است. نتیجه چنین روندی را می توان درشاخص های گوناگون دید. زهرا کاویانی پژوهشگر ارشد اقتصادی ایران درتازه ترین نوشته خود به کاهش درامد سرانه ایرانیان اشاره کرده و می نویسد: درامد سرانه ایرانیان از 73 میلیون ریال در سال 1390 با کاهش برابر با 32 درصد به 48 میلیون ریال در سال 131398 رسیده است . یکی دیگر از پیامدهای سرازیر شدن اقتصاد به سوی دره مرگ کاهش رشد تولید ناخالص داخلی به میزان 7درصد درسال 1398 بهسال قبل است که خود نیز نسبت به سال 1396 منفی بوده است. علاوه براین بررسی متغیرهای معیشتی نیز، نشان از کاهش سطح مصرف خانوارهای ایرانی از کالاهای اساسی دارد. به طوریکه همه دهک‌های درآمدی مصرف خود را در سال ۱۳۹۷ نسبت به سال ۱۳۹۶ از گروه‌های اصلی غذایی مانند گوشت مرغ، گوشت گوسفند، برنج، روغن و گوشت گوساله، کاهش داده‌اند.این وضعیت دشوار تنها مختص به سال ۱۳۹۸ نیست. هرچند شوک تحریم در پایان سال ۱۳۹۶، دو سال سخت ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ را برای اقتصاد ایران در پی داشته، اما به طور کلی مجموع شوک‌های بین‌المللی و داخلی وارده به اقتصاد ایران باعث شده است طی این سال‌ها از رشد انباشت سرمایه نیز به شدت کاسته شده و برای برخی بخش‌های تولیدی، رشد انباشت سرمایه منفی است.

متغیرهای اقتصاد ایران، نشان می‌دهد که ایران از روند رشد بلندمدت خود فاصله گرفته و ظرفیت‌ تولید در اقتصاد ایران به شدت افت کرده است. به طوریکه دستیابی به سطح درآمدهای قبلی (در سطح سال ۱۳۹۰) تقریبا در یک دوره کوتاه مدت یکساله با استفاده از سیاست‌های انبساطی تحریک تقاضا یا عرضه غیرممکن است. کاهش ظرفیت تولید بالقوه در اقتصاد ایران، باعث می‌شود تا مسیر تولید ناخالص داخلی، از مسیر قبلی بلندمدت فاصله گرفته و وارد یک مدار جدید شود که اگر در این مدار، رشدهای اقتصادی قابل توجهی در سال‌های آینده رخ دهد، در نهایت پس از سپری شدن مدت زمانی، می‌تواند مجددا به سطح درآمدهای سال ۱۳۹۰ برسد.دولت بدهکارو دولت دست و دلباز  دراین وضعیت است که زاد و رشد کرده  و کلیت اقتصادایران را تهدید می کند.  درحالی که دولت در شرایطی نیست که با دست و دلبازی به گروه‌های مختلف یارانه بدهد. در حال حاضر ارقام پیش‌بینی شده در لایحه بودجه سال ۱۳۹۹ در قالب تبصره ۱۴ به حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان می‌رسد که در مقایسه با رقم کل بودجه، تقریبا به اندازه نصف بودجه عمومی کل کشور است، و این در حالی است که بخش زیادی از یارانه‌ها نیز به صورت یارانه پنهان (مانند ارز ترجیحی، یارانه حامل‌های انرژی و ...) پرداخت می‌شوند. با این حال، به نظر می‌رسد این ارقام نتوانسته از بهره‌وری کافی برخوردار باشد. بنابراین در شرایط فعلی، لازم است تا همزمان با کاهش در هزینه‌ها، ضمن آنکه دولت برای گروه‌های نیازمند برنامه حمایتی خواهد داشت، از یارانه‌ها نیز بکاهد.

آیا راهی برای کشیدن ترمز اقتصادایران برای نجات از افتادن به ته دره مرگ وجود دارد؟ به نظر می رسد برای کشیدن ترمز سقوط کامل اقتصاد ایران فرصت اندکی وجوددارد و البته همه نیز می دانند قفل بزرگ در کجا بردراقتصادایران زده شده است.